• مشاهده تمامی اخبار

  • اخبار صنفی

  • مشاهیر وکالت

  • مقالات

  • قرارداد حق الوکاله

  • تخلفات انتظامی

  • قوانین و مقررات جدید

  • نظریات مشورتی

  • مصوبات هیات مدیره

  • اخلاق حرفه ای

  • معرفی کتاب

  • چهره ها در عدلیه

  • نغز نامه

  • گوشه های تاریخ

  • همایش های حقوقی

  • فرهنگی و هنری

  • عکس هفته

  • لایحه جامع وکالت رسمی

  • آداب الدعوی -نوشته رحمان زارع

  • مشاهیر قضاوت

  • رقص آتش - نوشته رحمان زارع

  • مصاحبه ها

  • زنان و کودکان

  • حقوق بین الملل

  • حقوق و سینما

  •  
    • صلح جهانی

      ترجمه ی افشین اشکور کیایی  صلح جهانی، آرمانِ آزادی، صلح و شادی در بین و درون همه کشورها و ملتها می باشد. صلح جهانی، اندیشة جهانی بدون خشونت است که کشورها مشتاقانه یا به طور داوطلبانه و یا به واسطه یک سیستم حکومتی با هم همکاری می کنند تا از جنگ جلوگیری کنند. این اصطلاح گاهی اوقات برای توقف تمام خصومت‌ها در میان تمام بشریت مورد استفاده قرار می گیرد.

      صلح جهانی (World peace)

      صلح جهانی، آرمانِ آزادی، صلح و شادی در بین و درون همه کشورها و ملتها می باشد. صلح جهانی، اندیشة جهانی بدون خشونت است که کشورها مشتاقانه یا به طور داوطلبانه و یا به واسطه یک سیستم حکومتی با هم همکاری می کنند تا از جنگ جلوگیری کنند. این اصطلاح گاهی اوقات برای توقف تمام خصومت‌ها در میان تمام بشریت مورد استفاده قرار می گیرد. به عنوان مثال، صلح جهانی می تواند عبور از مرزهای از طریق حقوق بشر، حقوق حیوانات، فن آوری، آموزش و پرورش، مهندسی، پزشکی، دیپلماسی و یا اینکه پایان دادن به تمام اشکال مبارزه و جنگ باشد. از سال 1945، سازمان ملل متحد و 5 عضو دائم شورای امنیت (آمریکا، روسیه، چین، فرانسه و انگلستان) کارشان حل و فصل مناقشات بدون اعلان جنگ می باشد. با این حال، از آن زمان به بعد، کشورها وارد چندین درگیری نظامی شدند.

      امکان صلح

      در حالی که صلح جهانی به لحاظ نظری امکان پذیر می باشد، برخی معتقدند که طبیعت و فطرت انسان ذاتاً مانع این امر می شود. این باور ناشی از این تفکر است که انسان‌ها به طور طبیعی خشن می باشند یا این که برای ارتکاب اعمال خشونت آمیز در شرایط خاص، عوامل منطقی را انتخاب خواهند کرد. با این حال، عدة دیگر معتقدند که جنگ کاملاً یک بخش ذاتی از طبیعت انسان نیست، بلکه یک اختراع انسانی است و در واقع این اسطوره مانع از رسیدن مردم به صلح جهانی می شود.

      نظریه های صلح جهانی

      نظریه های بسیاری در مورد اینکه «چگونه صلح جهانی می تواند به دست بیاید؟» پیشنهادهای داده ند. تعدادی از آن‌ها را در ادامه توضیح خواهیم داد. صلح جهانی، وقتی که دیگر مناقشه طولانی بر سر منابع وجود نداشته باشد، دست یافتنی خواهد شد. برای مثال نفت یکی از این منابع است که بر سر عرضه آن درگیرهای معروفی صورت گرفته است؛ بنابراین، توسعه فناوری های که از منابع سوخت قابل استفاده مجدد به کار بگیرند، ممکن است یکی از راه های دستیابی به صلح در جهان باشد.

      ایدئولوژی های مختلف سیاسی

      گاهی اوقات بیان می شود که صلح جهانی نتیجه اجتناب ناپذیر یک ایدئولوژی خاص سیاسی می باشد. بنا به گفته رئیس جمهور سابق آمریکا جورج دبلیو بوش: «پیشرفت دموکراسی منجر به صلح جهانی می شود». لئون تروتسکی (Leon Trotsky)، نظریه پرداز مارکسیست، می پنداشت که انقلاب جهانی می توانست منتهی به صلح جهانی کمونیست شود.

      نظریه صلح دموکراتیک (Democratic peace theory)

      طرفداران نظریهِ بحث برانگیز «صلح دموکراتیک» ادعا می کنند که شواهد تجربی محکمی وجود دارد که دموکراسی‌ها هرگز یا به ندرت بر علیه یکدیگر دست به جنگ می زنند (تنها استثنا مربوط به جنگ کاد، جنگ های توربوتو عملیات فارک می باشد- که همه آن‌ها تلفاتی نداشتند). جک لوی (1988) بارها ادعا می کرد که این نظریه: «نزدیک‌تر از هر نظریة دیگری به قانون تجربی در روابط بین المللی می باشد».

      تعداد زیادی از کشورها، از انقلاب صنعتی به بعد دمکراتیک شدند. در صورتی که نظریه صلح دموکراتیک درست باشد، در نتیجه صلح جهانی امکان پذیر خواهد بود و این روند ادامه پیدا خواهد کرد. با این حال در مورد این نظریه ممکن است چند استثنا وجود داشته باشد.

      نظریه صلح سرمایه داری (Capitalism peace theory)

      آین رند (Ayn Rand) در نظریه «صلح سرمایه داری» (capitalism peace theory) خود عقیده داشت که جنگ های بزرگ تاریخ را اقتصاد کنترل شدهِ زمان در برابر آن‌هایی که اقتصادشان آزادتر است، آغاز می کنند و اینکه سرمایه داری به انسان‌ها طولانی‌ترین دوره صلح در تاریخ را داده است- دورة که در طی آن جنگ در سرتاسر جهان متمدن وجود نداشت- از پایان جنگ های ناپلئونی در سال 1815 تا وقوع جنگ جهانی اول در سال 1914، با استثنای جنگ فرانسه و پروس (1870)، جنگ آمریکا و اسپانیا (1898)، وجنگ های داخلی آمریکا (1860-1863) که به ویژه شاید بتوان گفت در لیبرال ترین اقتصاد های جهان در اوج انقلاب صنعتی رخ داده است.

      نباید از یاد برد که از قرن نوزدهم نظام های سیاسی، سرمایه داری خالص نبودند بلکه همراه با اقتصاد مختلط (mixed economies) (ترکیبی از اقتصاد سرمایه داری و سوسیالستی، مالکیت خصوصی و مالکیت دولتی) بودند. با این حال، اساس سرمایه داری مسلط بوده و نزدیک به یک قرن سرمایه داری در حُکمِ بشریت آمده بود؛ اما اساس دولت محوری (statism) در طول قرن نوزدهم به رشد خود ادامه داد و با آغاز بمباران جنگ جهانی اول در 1914، دولت‌های درگیر جنگ سیاست‌های دولتی را در پیش گرفتند.

      با این حال این نظریه جنگ وحشیانه استعماری توسط کشورهای غربی علیه کشورهای خارج از اروپا و همچنین جنگ های آلمان و ایتالیا، جنگ فرانسه و پروس، جنگ کریمه و درگیری های دیگر در اروپا را نادیده می گیرد. همچنین این نظریه عدم جنگ را به عنوان شاخص برای صلح فرض می کند، این درحالی است که واقعیتِ تضاد طبقاتی همیشه حاضر بوده است.

      می‌توان استدلال کرد که بحث های آن‌ها بر مبنای غلطی قرار دارد چونکه ممکن نیست خود سرمایه علت باشد بلکه بیش‌تر قدرت کم دولت است که معمولاً بحث آن در آنارشیسم -اعم از آنارکو-کاپیتالیسم در برابر آنارکو-کمونیسم که لزوماً سرمایه داری نیست- قرار دارد.

      کوبدنیسم (Cobdenism)(سیستم آزادی تجارت)

      کوبدنیسم مدعی است که با حذف تعرفه ها و ایجاد تجارت آزاد بین المللی، جنگ می تواند امکان ناپذیر شود، به خاطر اینکه تجارت آزاد کشورها را از خودکفا شدن (self-sufficient)-که یکی از شرایط لازم جنگ های طولانی مدت می باشد-جلوگیری می کند. به عنوان مثال اگر کشوری سلاح و کشور دیگری مهمات تولید کند، این دو کشور نمی توانند با یکدیگر مبارزه کنند چونکه کشور اول قادر به تولید مهمات نمی باشد و دومی قادر به تهیه سلاح.

      منتقدان استدلال می کنند که تجارت آزاد جلوی کشورها را از تأسیس نوعی طرح اضطراری به طور موقت برای خودکفایی شدن در مورد جنگ را نمی گیرد یا اینکه کشوری می تواند آنچه از کشورهای مختلف نیاز دارد را به سادگی بدست آورد. یک مثال خوب در این زمینه آلمان و بریتانیا در جنگ جهانی اول می باشد که هر دو کشور در طول جنگ تا حدودی موفق به خودکفایی شدند. نکته مهم در این واقیت است که آلمان برنامه یی برای اقتصاد جنگی (War Economy) نداشت.

      به طور کلی طرفداران دیگر این نظریه استدلال می کنند که تجارت آزاد-اگر چه جنگ را غیر ممکن نمی سازد- ولی خود موجب جنگ می شود و جنگ باعث محدودیت های در مورد تجارت می شود و همچنین هزینه های زیادی برای شرکت های بین المللی با تولید، تحقیق و فروش در میان کشورها مختلف دارد؛ بنابراین لابی های قدرتمدند-در صورتی که فقط شرکت‌های ملی وجود نداشته باشد-بر علیه جنگ وارد می شوند.

       نابودی قطعی متقابل (Mutual assured destruction)

      نابودی قطعی متقابل (که گاهی به اختصار به عنوان MAD شناخته می شود) دکترین نظامی استراتژیک می باشد که در این استراتژی، استفاده تمام عیار از سلاح های هسته ای دو طرف درگیر می تواند به طور مؤثری منتج به انهدام هم مدافع و هم مهاجم شود. در طول جنگ سرد به طرفداران سیاست نابودی قطعی متقابل، این را نسبت می دادند که افزایش مرگبار جنگ به نقطة که در آن امکان پیشنهاد طولانی مدتی که به دو طرف سود برساند، وجود نداشته باشد، در نتیجه جنگ بی معنی می شود.

      جهانی شدن

      بعضی‌ها روندی را در سیاست بین الملل می بینند که به وسیله آن دولت-شهرها و دولت-ملت ها با هم متحد می شوند و مدعی هستند که در نهایت در عرصه بین المللی همین کار خواهند شد. بسیاری از کشورهای مثل چین، ایتالیا، آمریکا، آلمان، هند و بریتانیا در یک دولت-ملت، مثل متحد شدن اتحادیه اروپا، متحد شده اند و مدعی این امر هستند که جهانی شدن بیش‌تر موجب یک نظم واحد جهانی خواهد شد.

      انزواطلبی و عدم تجاوزگرایان (Isolationism and non-interventionism)

      طرفداران انزواطلبی و اصل عدم تجاوزگرایی مدعی هستند که جهان متشکل از کشورهای متعدد، زمانی می توانند همزیستی مسالت آمیزی داشته باشند که هر کدام از آن‌ها تمرکز بیش‌تری بر امور داخلی داشته باشند و سعی در تحمیل اراده خود بر کشورهای دیگر نداشته باشند.

      عدم تجاوزگرایان را نباید با انزواطلبان اشتباه گرفت. انزواطلبی مانند عدم تجاوزگرایی توصیه به اجتناب از مداخله در امور داخلی کشورها می کند اما همچنین تأکیدی بر حمایت از تولیدات داخلی و تجارت بین المللی می کند. از سوی دیگر عدم تجاوزگرایان، طرفدار تجارت آزاد (مانند کوبدنیسم) همراه با سیاست عدم مداخله سیاسی و نظامی می باشند.

      کشوری مانند ژاپن شاید شناخته شدترین کشور در زمینه سیاست انزواطلبی در گذشته می باشد. در دوره Edo Tokugawa ژاپن شروع به سیاست انزواطلبی کرد که رابطه خود را کاملاً از جهان قطع کرد. این دوره به نام «انزواطلبی» شناخته شده است و در بسیاری از بخش‌ها ثبت شده است.

      صلح خود سازمان یافته (Self-organized peace)

      صلح جهانی را به عنوان پیامد محلی (local) می دانند و رفتارهای خود رأی (self-determined) را مانع از نهادینه شدن قدرت و موجب خشونت های بعدی می دانند. راه حل صلح را بر اساس دستور توافق شده و یا بهره برداری از مقامات بلند پایه اعم از دینی و سیاسی قرار نمی دهند بلکه بیش‌تر (بر اساس) شبکه های خودسازمان یافته با مکانیسم های حمایتی متقابل می دانند که حاصل یک بنیاد اجتماعی-سیاسی و اقتصادی کارآمد می باشد. روش اصلی برای ترقیب به همگرایی را آزمایش های فکری Thought Experiment می دانند مانند پس نگری Back Casting، اجازه دادن برای مشارکت بدون در نظر گرفتن زمینه های فرهنگی، آموزهای مذهبی، وابستگی های سیاسی یا سن جمعیتی. مکانیسم های یکسان گروهی از طریق پروژه اینترنتی متن‌باز (open source) از جمله ویکیپدیا، Need4Peace و رشد و تکامل شبکه های اجتماعی در حال شکل گیری هستند.

      نظریه هنجارهای اقتصادی (Economic norms theory)

      نظریه هنجارهای اقتصادی، شرایط اقتصادی را با نهادهای حکومت و تضاد متصل می کند و اقتصاد شخصی حمایتگر (personal clientelist economies) را از غیر شخصی بازارگرا (impersonal market-oriented) تشخیص می دهد که شناسای دومی (غیر شخصی) به صلح دائم در داخل و میان ملت‌ها منجر می شود.

      در میان موارد بسیاری از تاریخ جوامع بشری، اساس کار بر روی روابط شخصی می باشد که افراد در گروه ها از همدیگر شناخت دارند و به تبادل نفع‌ها و سودها می پردازند. امروزه در بسیاری از جوامع کم درآمد، سلسه مراتب گروهی، توزیع ثروت بر اساس روابط شخصی میان رهبران گروه می باشد، روندی که اغلب با مرید پروری و رشوه خواری در ارتباط است. مایکل موسیو (Michael Mousseau) استدلال می کند که این نوع درگیری اقتصادی-اجتماعی، همیشه -پنهان یا آشکار- حضور دارد به خاطر اینکه افراد برای امنیت فیزیکی و اقتصادیشان وابسته به گروه هایشان هستند و در نتیجه به جای دولتشان به گروه های خود وفادار هستند و بنابراین گروه ها در یک حالت دائم برای دسترسی به خزانه دولت درگیر هستند. از طریق روندهای عقلانیت محدود Bounded Rationality، مردم را در جهت هویت‌های نیرومند گروهی پرورش می دهند و می توانند به راحتی آن‌ها را به ترس از بیگانه حرکت دهند، زمینه های روانی که امکان خشونت های فرقة، نسل کشی و تروریسم را امکان پذیر می کند.

      اقتصادهای اجتماعی بازار محور (Market-oriented socio-economies) منسجم هستند اما نه با روابط شخصی بلکه با نیروهای غیر شخصی بازار که بیش‌تر افراد از لحاظ اقتصادی در قراردادهای دولت، وابسته به خارج های قابل اعتماد هستند. این کار باعث وفاداری به دولتی می شود که به اجرای حاکمیت قانون و قراردادهای بی طرفانه و قابل اعتماد می پردازد و موجب تأمین آزادی در قراردادها می شود که به آن لیبرال دمکراسی می گویند. جنگ نمی تواند در بین یا داخل کشورها با اقتصاد بازار یکپارچه رخ بدهد، زیرا جنگ نیاز به آسیب رساندن به دیگران دارد و در این نوع اقتصادها هر کسی از لحاظ اقتصادی به دنبال این است که وضع مالی بهتری داشته باشد و همچنین در بازار هم به دنبال بهتر شدن وضع مالیشان هستند و نه بدتر شدنش. شهروندان در اقتصادهای اجتماعی بازار محور، به جای مبارزه، به شدت مراقب رفاه و حقوق همه هستند به طوری که آن‌ها خواهان رشد اقتصادی در داخل کشور خود و حقوق بشر در خارج هستند. در واقع کشورها با اقتصاد اجتماعی بازار محور تمایل به توافق در مسائل جهانی دارند و در هر اختلافی بین آن‌ها، فقط مرگ و میر اتفاق نمی افتد.

      نظریه هنجارهای اقتصادی نباید با نظریه های لیبرال کلاسیک اشتباه گرفته شود. نظریه های لیبرال کلاسیک فرض را بر این می گذارند که بازارها طبیعی هستند و بازار آزاد موجب ثروت می شود. در مقابل، نظریه هنجار اقتصادی، بیانگر آن است که بازارهای متعهد، هنجارها اکتسابی هستند و بودجه، نظارت و توزیع دولت ضروری است زیرا اطمینان حاصل می شود که هر کسی می تواند در اقتصاد «بازار اجتماعی» شرکت کند که این به نفع همه می باشد.

      نگرش های مذهبی

      بسیاری از ادیان و رهبران مذهبی، خواسته های به منظور پایان دادن به خشونت‌ها و یا صلح جهانی بیان کرده اند.

      دین بودا (Buddhism)

      بسیاری از بودایی‌ها معتقدند که صلح جهانی زمانی بدست می آید که اول در ذهنمان صلح را بناء بنهیم. سیدارتا گوتاما (Siddhartha Gautama)، مؤسس بودایسم، می گفت: «صلح از درون می آید. دنبال صلح در بیرون نباشید». منظورش این است که خشم و دیگر حالات منفی ذهن، علت جنگ و مبارزه هستند. بودایی‌ها، معتقدند زمانی مردم در صلح و آرامش می توانند زندگی کنند که احساسات منفی مانند خشم را از ذهنشان رها کنند و احساسات مثبتی مانند عشق و شفقت را پرورش دهند.

      مسیحیت (Christianity)

      اساس ایده مسیحیت، ترویج صلح از طریق حسن نیت از راه ِ تقسیم کردن ایمان به دیگران و همچنین عفو کسانی که سعی در هم شکستن صلح را دارند. بر این اساس، در زیر متن دو انجیل انتخاب شده است:

      «امّا من به شما می‌گویم دشمنان خود را محبت نمایید و برای آنان که به شما آزار می‌رسانند، دعای خیر کنید، تا پدر خود را که در آسمان است، فرزندان باشید. زیرا او آفتاب خود را بر بدان و نیکان می‌تاباند و باران خود را بر پارسایان و بدکاران می‌باراند»(انجیل متی 5: 44- 45).

      «حکمی تازه به شما می‌دهم، و آن این که یکدیگر را محبت کنید. همانگونه که من شما را محبت کردم، شما نیز باید یکدیگر را محبت نمایید. از همین محبت شما به یکدیگر، همه پیخواهند برد که شاگرد من هستید»(انجیل یوحنا 13: 34 – 35).

      با توجه به سخنان عیسی مسیح که در یوحنا 14: 6 می گوید: «من راه و راستی و حیات هستم؛ هیچ‌کس جز به‌واسطۀ من، نزد پدر نمی‌آید.»، بسیاری از مسیحیان راه دیگری به خدا به غیر از عیسی مسیح را قبول نمی کنند؛ بنابراین، عمل واقعی عاشق مسیحیت می بایستی این را نشان دهد که تنها یک خدا و یک نجات دهنده وجود دارد. مسیحیان را عاشق دشمنانشان می نامند و انجیل، آن‌ها را موعظه به بشارت کرده است.

      پیروان مشیتگرایی پیش هزاره گرایی (Premillennial Dispensationalism ) بر این باورند که صلح جهانی دست نیافتنی خواهد بود تا زمان ظهور دوبارة مسیح و هزار سال حکمرانی دوران ِمسیح بعد از دوران فلاکت (Tribulation)؛ بنابراین اگرچه مسیحیان باید در جهت گسترش پیام هایِ رستگاری و نجات تنها از طریق عیسی تلاش کنند، اما آخرت شناسی شان، افزایش نهایی (غایی) جنگ و بلایای طبیعی را از طریق هفت سال رنج آموزش می دهند که در آن قوانینی ضد مسیح (Anti-christ) تا شروع فرماندهی (سلطنت) هزار ساله مسیح رواج خواهد داشت.

      آیین هندو (Hinduism)

      هندوها به طور سنتی، این جمله قدیمی [سانسکریت] را می پذیرند که می گوید: «Vasudha eva kutumbakam» به معنای: «جهان یک خانواده است». جوهر این جمله «مشاهده» است که اساس دیدنِ ذهن فقط تناقض و اختلاف‌ها می باشد. هر چقدر ما بیش‌تر دنبال عقل و خرد باشیم، بیش‌تر روح باطنی‌مان فراگیر و آزادتر از توهمات و مایا (Maya) می شود؛ بنابراین صلح جهانی از نظر هندوها، تنها از راهِ باطنی بدست می آید. به این معنی که خودمان را از مرزهای ساختگی رهایی به بخشیم که ما را از هم جدا کرده و خوب است که صلح را بدست آوریم.

      اسلام

      بر طبق نظر اسلام، ایمان به تنها خدا واحد و داشتن پدر و مادر مشترک آدم و حوا، بزرگ‌ترین دلیل برای انسان‌ها است که با یکدیگر با صلح و برادری زندگی کنند. دیدگاه صلح جهانی اسلام در قرآن ذکر شده که در آن، تمام بشریت به عنوان یک خانواده شناخته می شود. همه مردم فرزندان آدم هستند. هدفِ دین اسلام این است که مردم تمایلات طبیعی خودشان را نسبت به برادر خود تشخیص دهند. بر طبق آخرت شناسیِ اسلامی، کل جهان تحت رهبری حضرت محمد در ظهور دوبارشان متحد خواهد شد. در آن زمان عشق، عدالت و صلح آنقدر فراوان خواهد بود که جهان شبیه بهشت خواهد شد.

      در اکتبر 2009 مرکز تحقیقات آموزشی و فرهنگی اسلامی- IECRC- تحقیقی درباره خشونت مذهبی در صلح جهانی صورت داد و در آخرین چاپ کتاب، مفهوم «نظم جهانی» را در جزئیات بیش‌تری تحت عنوان «نظم جهانی صلح – پیش به سوی یک دولت جهانی» گسترش داد.

      یهودیت (Judaism)

      به طور سنتی یهودیت آموزش می دهد که در زمان آینده، رهبری بزرگ به پا می خیزد تا مردم اسرائیل را متحد کند که منتج به صلح و رفاه جهانی می شود. این ایده ریشه در عبارت های در تفاسیر تنخ (Tanakh) و خاخامی دارد.

      علاوه بر ایده معروفِ «ماشیح» (MESSIAH)، ایده دیگری از تیکون اولام (Tikun Olam)‌ وجود دارد (که در صدد اصلاح جهان است). تیکون اولام از طریق مختلفی مانند انجام ثابت دستورات خداوند (مانند سَبَت Sabbath : روز تعطیل و عبادت، شنبه نزد یهودیان) را انجام می دهند و همچنین بقیه جهان را به این راه و روش ترغیب می کنند. همچنین تیکون اولام از طریق موسسات خیریه و عدالت اجتماعی این امور را انجام می دهد.

      بسیاری از یهودیان معتقدند وقتی تیکون اولام این امور را انجام داد و جهان اصلاح شد، عصر مسیحایی (Messianic Age) آغاز خواهد شد.

      جاینیزم (Jainism)

      همدردی و شفقت برای تمام زندگی- انسان و غیرانسان- مفهوم اساسی جاینیزم می باشد. زندگی بشری ارزش های از قبیل فرصت‌های نادر و منحصر به فرد برای رسیدن به روشنگری، کشتن هر فردی، بدون توجه به اینکه چه جرمی ممکن است مرتکب شده است، به گونه ای باور نکردنی از نظر آنان نفرت انگیز تصور شده است. مذهبی است که نیاز به راهبان و مردم عادی دارد که از تمام فرقه ها و سنت‌هایش گیاه خواری باشند. بعضی مناطق هند، مانند گجرات (gujarat)، به شدت تحت تأثیر آیین جاین (Jaina) قرار گرفته اند و همچنین اکثر هندوهای محلی -از هر فرقه ی-گیاه خوار شده اند.

      آئین سیک (Sikhism)

      «تمام انسان ها و موجودات زنده با هم هستند و همه متعلق به یکدیگرند»(گورو گرانت صاحب،425). علاوه بر این گرو نصیحت می کند که: «ستایش کن پروردگار معصوم را که در درون همه موجودات است» (گورو گرانت صاحب،706). ویژگی های خاصِ سیکِ گرو است که او را فراتر از چارچوب های نظام طبقاتی کاستی می برد و به سمت تواضع و فروتنی حرکت می کند.

      اثرات و پیامدهای اقتصادی

      گزارشی در ماه مه سال 2011 در مورد شاخص های صلح جهانی نشان داد که جهان در سال گذشته، 25٪ صلح آمیز تر شده است، اقتصاد جهانی 2 تریلیون دلار اضافی بهره برده است که توانست 2٪ از تولید ناخالص داخلی مورد نیاز جهانی را در سال گذشته، برای کاهش گرم شدن کره زمین اختصاص دهند، همه هزینه را برای رسیدن به اهداف توسعه هزاره پوشش دهند، تمام بدهی های عمومی یونان، ایرلند و پرتغال لغو کنند و به هزینه های بازسازیِ زلزله 2011 توکویو و سونامی را پوشش دهند.

      وبسایت انسان شناسی و فرهنگ

    نظر خود را ثبت کنید
    نام کاربر
    متن
       

    Design By Gitysoft