• مشاهده تمامی اخبار

  • اخبار صنفی

  • مشاهیر وکالت

  • مقالات

  • قرارداد حق الوکاله

  • تخلفات انتظامی

  • قوانین و مقررات جدید

  • نظریات مشورتی

  • مصوبات هیات مدیره

  • اخلاق حرفه ای

  • معرفی کتاب

  • چهره ها در عدلیه

  • نغز نامه

  • گوشه های تاریخ

  • همایش های حقوقی

  • فرهنگی و هنری

  • عکس هفته

  • لایحه جامع وکالت رسمی

  • آداب الدعوی -نوشته رحمان زارع

  • مشاهیر قضاوت

  • رقص آتش - نوشته رحمان زارع

  • مصاحبه ها

  • زنان و کودکان

  • حقوق بین الملل

  • حقوق و سینما

  •  
    • قبایی به بها نه به بهانه!

      به اینکه وکیل دادگستری هستیم ، می توانیم افتخار نمائیم؟
      وکیل دادگستری کیست؟ آیا وکیل دعاوی ، شاغلی در میان انبوه شاغلین است و  وکالت دادگستری تنها یک حرفه است؟
      البته که هر کس شغلی دارد و با تکیه بر این شغل به دنبال امرار معاش می باشد.. هر کس از برای کاری ساخته شده است و ما وکلای دادگستری نیز متخصص قانون و حقوق هستیم و در ازای دفاع از حقوق مراجعینمان ما به ازایی دریافت می داریم و نامش را "حق الوکاله" می گذاریم.
      پرسیدن این سوال بسیار مهم بل اهمّ است که چرا در میانهء  جمع قابل توجهی از وکلای دادگستری ، عده ای می شوند خاص و ستودنی!
      مگر آنها جز این است که همچون ما پروانه وکالت دارند و  همانند ما عضو کانون وکلای دادگستری هستند. پس راز ستوده واقع شدنشان در چیست؟
      پاسخ این سوال سهل است. آنها یعنی همان ستوده های جامعه وکلای دادگستری ، پروانه وکالتشان را صرفاً جواز کسب نمی پندارند.، دفاتر وکالت آنها تنها به روی مراجعین مَلی و متمکّن گشوده نمی گردد. قوارهء آنها مدت هاست که صرفاً بر مدار حق الوکاله معین نگردیده است ..مدت مدیدی هست که برای آنها اوجب و مهمتر از امرار معاش، تعیّن یافته است. و امرار معاش حاشیه ای است که کم یا زیاد بلاخره مستحدث می گردد.
      پروانه وکالت برای آنها نه فقط یک وسیله امرار معاش که در واقع یک آیینه تمام نمایی است که هر بار به آن می نگرند ، تعهد اجتماعی خود را در آن به وضوح می بینند. شوق عمل به این تعهد اجتماعی آنچنان است که در مسیر آن گر سرزنشها  میکند خار مغیلان ، به خود غم و اندوهی راه نداده و  همچنان بر مسیر ستُرگ دفاع از حقوق انسان به ما هو انسان و فارغ از هر گونه عوارضی، ایستادگی و مداومت می نمایند.
      و کیست که نداند در این مسیر تنها انگیزه و محرّکشان ، عشق است و جز عشق نیست . کیست که نداند ، محاکمه و زندانی شدن و تحت محدودیت های ناشی از مراقبت های امنیتی و اطلاعاتی قرار گرفتن ، سوء ظن های مکرر در مکرر و انگ های غیر منصفانه ، نگاه های ناراستی که هر کدامشان گر  پیکانی 3 شعبه راست بر روح و جان نشیند ، کاهنده است ، یگانه  ما به ازای این عشق بازیشان خواهد بود. هیچ کلاهی از این نمد از برایشان بر نخواهد آمد. که گر برآمدنی هم باشد ، آنها را با این کلاه کاری نیست.
      می توانند همه روزشان را در پی روزی  باشند و حتی فراتر از رزق مقرر ، سعی و تلاش در دست یازیدن به بیش از آن نیز  بنمایند..
      هیچ کس هم بر آنها خرده نخواهد گرفت . هیچ کس هم شاید انتظار غیر  این بودن را از آنها نداشته باشد.. 
       لیکن آنها باور دارند و مومنند به اینکه وکیل دادگستری یک متعهد بالذات اجتماعی است . دغدغه مندی در مورد اجتماع انسانی جزء لاینفک جایگاه وکالت دادگستری می باشد . وکالت دادگستری بیش از آنچه یک شغل و حرفه باشد ، یک جایگاه و متّکای اجتماعی است.  و شاید به همین دلیل باشد که به موجب  رای وحدت رویه دیوان عدالت اداری وکلای دادگستری امکان دائر نمودن فعالیت خود را در امکنه مسکونی نیز دارند و به مانند مشاغل دیگر واضع منابع قانون امکان فعالیتشان را محدود و محصور به امکنه تجاری و اداری ننموده است.و همین خود حکایت از نگاه قانون است به وکالت دادگستری نه به عنوان یک شغل و حرفه و سوداگری که اتفاقا به عنوان یک جایگاه و پایگاه اجتماعی .
      وکیل دادگستری در میان یک جمع مورد استعلام قرار می گیرد نه فقط در مورد حوزه تخصصی اش که همانا ماده و تبصره و حقوق است که در سیاست ، ابتلائات اجتماعی ، فرهنگی نیز مورد سوال و رجوع همگان واقع می گردد و این نیز خود حکایت ها در برش نهفته است که وکیل یک اتکای مردمی و اجتماعی است. وکیل دادگستری یک مرجع است .
      بیایید کلاهمان را قاضی کنیم و ببینیم که چقدر قولاً ، عملاً و تقریراً به این وظیفهء لاینفک اجتماعیمان که همانا خروج از فردیت و وقف در جمعیت است ، مومن بوده ایم. ما به عنوان آگاهان از حقوق ملت چقدر بر مدار دفاع از حقوق جامعه خود بوده و حاضر به پذیرش هزینه های بعضاً گذافش هستیم. هر چند که هر کس به اندازه وسعش مورد توقع است. لیکن حداقل ها را که دیگر می توان معمول داشت. حداقل هایی که عاری از هزینه نیز می باشد..
      ما به عنوان وکلای دادگستری تا چه حد ملجاء مأمن هم نوعان مان بوده ایم. 
      همه این ها را گفتم که بدانیم پروانه وکالتمان نه یک جواز کسب و دفتر وکالتمان نه یک دکان تجارت و زر اندوزی است. اینها را گفتم که بدانیم امروز وظیفه مهمتری از پرداختن تنها به خود و خانواده مان داریم. 
      ما وکیل هستیم و این قباء را بر تنمان به بها دوخته اند، نه به بهانه ! پس قدرش را بدانیم و به ثمن بخس حراجش نکنیم.
      درج شده در خفته نامه نقش نو شماره چهلم

    نظر خود را ثبت کنید
    نام کاربر
    متن
       

    Design By Gitysoft