مرحوم محمد تقی دامغانی - وکیل دادگستری
یک انگلیسی بیسروپا که نمیتوانست از شغل پینهدوزی خود در انگلیس شکمی سیر کند به سرزمین امریکا مهاجرت کرد.در آنجا به گروه جنگاوران استقلال که زیر پرچم واشنگتن گرد آمده بودند پیوست.او کتابچهای فراهم آورد که در طول چند سال جنگ،دهها بار تجدید چاپ شد.در کولهپشت هر سرباز و در کیفدستی هر فرمانده دیده میشد.کتاب این انگلیسی بیسروپا،همچون انجیل،هرروز و هرشب بوسیله جنگاوران خوانده میشد و بآنها برای پیشبردن جنگ و به ثمر رساندن آن نیرویتازه میبخشید.این رساله کوچک«بدیهیات»نامیده میشد و نویسنده آن«توماسپین»،همان انگلیسی بیسر پا یکی از بزرگترین قهرمانان جنگهای استقلال امریکا بود.توماسپین پس از پایان جنگهای استقلال به انگلستان بازآمد و کتاب دیگری بنام«حقوق بشر»نوشت و بالاخره در فرانسه بگروه انقلابیون پیوست و از طرف مردم فرانسه به عضویت پارلمان انتخاب شد.
***
نمیدانم چه تشابهی بین توماسپین و میرزا یوسف خان مستشار الدوله و بین رساله بدیهیات او و رساله«یک کلمه» ؟ این وجود دارد که من هرگاه بنام مستشار الدوله یا کتاب«یک کلمه»او برخورد میکنم بیاد توماسپین و رساله بدیهیات او میافتم.
شاید این تداعی از آن جهت باشد که تأثیر رساله«یک کلمه»را در ایجاد نهضت مشروطیت ایران همسنگ اثر رساله بدیهیات در پیشبرد جنگهای استقلال امریکا میدانم و شاید این اعتقاد بخاطر نقلی شد که صاحب کتاب«تاریخ بیداری ایرانیان»از این رساله آورده است.
ناظم الاسلام کرمانی صاحب کتاب تاریخ بیداری ایرانیان که خود از اعضاء انجمن مخفی و در سلک پایه گذاران آن تشکیلات بوده است(تشکیلاتی که در ایجاد انقلاب سهمی داشته)نقل میکند که کتاب«یک کلمه» مستشار الدوله در انجمن مخفی خوانده میشد و در اعضاء انجمن شور بوجود میآورد.او مینویسد که«...نوشتجات مرحوم مستشار الدوله برای اجزاء انجمن مخفی سرمشقی وافی بود و در واقع دستورالعملی بود که از آن قرار رفتار شد...»1
هرچه هست؛میرزا یوسف مستشار الدوله و رساله یک کلمهاش در ایجاد و تنظیم جنبشهای فکری آن روزگاران سخت مؤثر بودهاند و بهمین جهت است که او بارها رنج زندان دیده از مصطبه وزارت به سیاهچال زندان افتاده کتاب یک کلمهاش را آنقدر بر سرش فرو کوفتهاند که چشمانش آب آورده است.2
«یک کلمه » چیست؟
در تفهیم نام قانون و تشریح مزایای آن،مستشارالیه رسالهای فراهم آورده و نام آنرا«یک کلمه»نهاده است،این رساله اولین رسالهای است که مفهوم قانون را به وضوح و روشنی شرح داده درباره آن مینویسد که اگر ترقیات و پیشرفتهائی در کشورهای غربی به چشم میخورد،نباید این پیشرفتها و ترقیات را محصول اختراع وسائل جدیده از قبیل تلگراف یا راهآهن و کشتی بخار دانست،بلکه این اختراعات خود از قبیل نتایج هستند نه مقدمات؛علت ترقیات در یک کلمه نهفته است و این یک کلمه قانون است.
اجازه بفرمائید دراینباره عین سخنان مستشار الدوله را که لطف و صفای دیرینه را حفظ کرده است بیاوریم:
او میگوید:«...عزم این را کردم که با یکی از دوستان که از تواریخ و احادیث اسلام اطلاع کامل داشت ملاقات کرده سر این معنی را بفهمم که چرا سایر ملل به چنان ترقیات عظیمه رسیدهاند و ما در چنین حالت کسالت و بینظمی باقی ماندهایم.بآن دوست رسیده این مطلبرا با او بمیان آورده و سر این معنی را پرسیدم:جوابم چنین داد که بنیان و اصول نظم فرنگستان یک کلمه است و هرگونه ترقیات و خوبیها که در آنجا دیده میشود نتیجه همان یک کلمه.
گفت:اهل مملکت شما از اصل مطلب بدور افتادهاند.
پرسیدم: چگونه؟
دوست مزبور جواب داد که بعضی از شما نظم و ترقی فرنگستان را از فروعات غیر برقرار میدانند و برخی از علوم و صنایع تصور مینمایند،مانند تلغراف و کشتیها و عرادههای بخار و آلات حربیه که اینها نتایج است نه مقدمات و فقط به نظریات ساده قصر نظر میکنند واز عملیات عمده صرفنظر مینمایند.اگر میخواهید در ایران اسباب ترقی و مدنیت راه بیاندازید در بدو کارها از تعیین کلمه واحده غفلت مینمائید و هرگاه کسی از دانشمندان اسلام محض خدمت وطن تألیفی در این مواد مینویسد از تاریخ و صنایع فرنگستان تعریف میکند و از بنیان و اصول عمل و اداره آنها اشاره نمینماید.این است که کردههای کارگذاران دول اسلام بیثمر و نوشتههای مولفین این مطلب متروک و بیاثر مانده.
گفتم:چگونه یک کلمه،مگر با یک کلمه این همه ترقیات میتواند حاصل بشود؟ این کلمه چیست؟معنی آنرا بمن بیان کنید.
گفت:این یک کلمه«قانون»است...3
با این مقدمه رساله موسوم به«یک کلمه»شروع میشود.
مستشار الدوله سپس به شرح قانون پرداخته میگوید جمیع شرایط و انتظامات مربوط به امور دنیویه مردم فرنگستان در کتاب قانون محرر و مسطور است و دولت و امت معا،کفیل بقای آن است چنانکه هیچ فردی از سکنه فرانسه یا انگلیس یا نمسه یا پروس مطلقالتصرف نیست.یعنی در هیچ کاری که متعلق به امور محاکمه و مرافعه و سیاست و امثال آن باشد،به هوای نفس خود عمل نمیتواند کرد و شاه و گدا و رعیت و لشگری در بند آن مقید هستند و احدی قدرت مخالفت به کتاب قانون ندارد...4
اهمیت این رساله از یک طرف در تازگی،سادگی و صراحت آن بوده از طرف دیگر در کوششی بوده است که مستشار الدوله در تطبیق اصول قوانین فرانسه با مبادی شرع بکار برده و هرجا که اصلی از قانون فرانسه را بیان داشته آیات و احادیثی چند از کلاماله و سخنان رسول و امامان در صحت آن باستشهاد آورده این بیشک به مذاق مردم آن زمان سخت ملایم میآمده و بهمین دلیل این رساله چون سفرنامه ابراهیمبیگ تا سالها پس از مرگ مستشار الدوله کتابدستی پیشقراولان مشروطیت بوده بیشک نویسندگان قانون اساسی به آن نظر داشته از مندرجات آن الهام گرفتهاند.
مستشار الدوله کیست؟
درباره مستشار الدوله دکتر فریدون آدمیت در کتاب فکر آزادی و مقدمه نهضت مشروطیت به تفصیل سخن گفته، قبل از او ناظمالاسلام کرمانی در کتاب«تاریخ بیداری ایرانیان»و اخیرا نیز مهدی بامداد در کتاب«رجال ایران» ترجمه احوال مستشار الدوله را آوردهاند و ما اینک خلاصهای از این سه مرجع برگزیده در اینجا میآوریم.
این هر سه مؤلف مستشار الدوله را سخت ستودهاند. چنین بنظر میرسد که در میان پیشقدمان ایجاد مشروطیت و حکومت قانون،او جزء معدود افرادی است که نقطه ضعف ندارد؛چه به بسیاری دیگر هم چون ملکم و میرزا حسین خان سپهسالار و میرزا علی خان امین الدوله نسبتهائی میدهند که عظمت یا صداقت آنان را در این راه مخدوش مینماید ولی مستشار الدوله نه چنین است.
دکتر ادمیت درباره او مینویسد:«میرزا یوسف خان مردی پاک نهاد و راستکردار،بیداردل و شیفته عدالت بود.به یک مرد روحانی و عارف ایدهآل پرست بیشتر شباهت داشت تا مأموری که خدمت دیوان کند.نامههای رسمی که از تفلیس و پطروزبورگ و پاریس به دربار ناصر الدین شاه فرستاده از سوز دل و شعله آزادی که در قلبش روشن بود حکایت میکند و همهجا از لزوم اصلاحات مدنی و برقراری حکومت قانون و نشر تمدن اروپائی سخن میراند.»5
و نیز مینویسد«....در تاریخ نشر اندیشه آزادی در ایران مستشار الدوله مقامی ممتاز دارد....تا جائی که به تحقیق پیوسته او در ایران اولین نویسندهای است که گفت منشاء قدرت دولت اراده جمهور ملت است و مینویسد:اختیار قبول ملت اساس همه تدابیر حکومت است و این کلمه از جوامعالکلام است،در خصوص تفکیک قدرت دولت از قدرت روحانی نیز اولینبار او سخن راند. این فکر مترقی را نیز او در ایران آورد که افراد مسلم و غیرمسلم(یعنی اقلیتهای مذهبی)از نظر حقوق اساسی برابرند و همچنین قبل از میرزا ملکم خان صریحا گفت شاه و گدا در برابر قانون مساوی هستند.....»6
بامداد در کتاب تاریخ رجال ایران مینویسد که «....وی از مردان روشنفکر کاری،علاقمند به اصلاحات مملکت و وطن خویش بود و هرچه میگفته و میکرده به آنایمان راسخ داشته....»7
میرزا یوسف خان مستشار الدوله پسر،حاجی کاظم آقا تاجر تبریزی از اهالی آذربایجان بود،او سالها در دستگاه دولت خدمت میکرده که از آن جمله کارپرداز (کنسول)حاجی ترخان و ژنرال کنسول تفلیس و شارژدافر پاریس بوده است.
در سال 3821 ه.ق.مطابق 7681 میلادی که در پاریس مأمور بود،کتاب«یک کلمه» را که متضمن اصول افکار او است برشته تحریر درآورده.
در سال 9921 ه.ق.که میرزا یحیی خان مشیر الدوله وزیر عدلیه شد8
مستشار الدوله از طرف نامبرده بمعاونت وزارت عدلیه انتخاب گردید.
صاحب تاریخ بیداری ایرانیان مینویسد:«....چون یحیی خان لذت آزادی را در خارجه چشیده بود لذا میرزا یوسف خان را به عدلیه آورد و فرمان لقب مستشار الدولهای و معاونت عدلیه برای او صادر کرد مشارالیه گفت پاس شرط این خدمت را متقبل میشوم که صدور و اجراء احکام عدلیه از روی قرآن و بر طبق قانون باشد. چون در آن زمان رشوه گرفتن و ناسخ و منسوخ دادن دایر و از عادات و رسوم شده بود لذا مستشار الدوله تاب و توان در عدلیه را در خود ندیده از کار کنار جست.در این اثنا در روزنامه اختر(چاپ اسلامبول)معایب عدلیهء ایران را طبع و نشر نموده مغرضین به ناصر الدین شاه اظهار داشتند که محرک این کار مستشار الدوله است.لذا به امر ناصر الدین شاه،محمد حسین خان حاجب الدوله او را گرفته و چوب زده در انبار دولتی او را پنج ماه حبس کردند و جریمه کامل از او گرفتند تا اینکه به شفاعت و توسط بعضی او را از حبس خارج و خانهنشین کردند.بعد از چندی او را بعنوان کارگذاری آذربایجان انتخاب کردند در آنجا خدمات نمایان کرد تا اینکه باز مغرضین دربارهء او سعایت کرده نوشتجات و لوایح او را بدست آورده،با کتاب یک کلمه،آنها را به ناصر الدین شاه ارائه دادند لذا حکم گرفتاری او صادر و او را مغلولا به قزوین آوردند و در آنجا مدتی محبوس بود.خانهاش را غارت و مواجبش را قطع کردند.قریب سیصد هزار تومان ارثیه پدری را در راه آزادی و مقصود خود از دست داد تا اینکه از حبس نجات یافت و بطهران آمده در سال 9031 ه.ق باز مأخوذ و بقزوین تبعید شد.با کمال پریشانی در نهایت جد و درستی مشغول خدمت به ملت و نوشتن لوایح مفیده بود......خواننده تاریخ بداند که عقلا و دانشمندان مملکت چگونه در مقام بدست آوردن آزادی و حریت زحمت کشیده و متحمل مشاق و صدمات شدهاند.باری از صدمات و لطمات ایام استبداد چشم آن مرحوم آب آورد......در سال 3131 ه.ق روحش به شاخسار جنان پرواز کرد....»9مدفنش در صحن شرقی محوطه معروف به سر قبر آقا در تهران است.»
«خلق تشییع جنازه بزرگی از او کرد. گوئی انفعال مردم بود علیه جور و بیدادگری»10.
خلاصهای از مطالب رساله یک کلمه
مقدمه یک کلمه و علت تسمیه این رساله را باین نام نقل نمودیم.مؤلف پس از تحریر این مقمه شرحی در شرایط وضع قانون و فرقهایی که مجموعه قانون(کد)با کتاب شریعت دارد.به نقل از دوست ناشناس خود(که گویا همان میرزا ملکم خان باشد)11،نوشته سپس چنین ادامه میدهد:
«....پس از اتمام صحبت با دوست مزبور چندی اوقات خود را به تحقیق اصول قوانین فرانسه صرف کرده بعد از تدقیق و تعمق همه آنها را با قرآن مجید مطابق یافتم. زهی شرح مبین که بعد از تجربههای هزار و دویست و هشتاد سال بیهوده نگشته و زهی حبل متین که پس از ترقی علوم و تقدم فنون فرسوده نه بهتر است که تفصیل این نکته را از ماقبلش فصل نموده و بجهت اطلاع وطنتاشان خود بایراد اصول قوانین فرانسه بپردازم.»12
مستشار الدوله سپس در این رساله به تشریح اصول اساسی قوانین فرانسه و تطبیق این اصول با آیات و احادیث و اخبار میپردازد و میگوید:
«....اگر ما تجسس و تفحص در اجزای کدهای فرانسه بکنیم اطناب بیمنتها و کار بیهوده و بیحاصل است زیرا که همه قوانین دنیویه برای زمان و مکان و حال است و فروع آن غیر برقرار است یعنی فروع آنها قابل التفسیر است ولی اجمالا عرض میکنم که روح دائمی کدهای مزبوره و جان جمله قوانین فرانسه مشتمل بر نوزده فقره است.چنانکه در ابتدای کد چاپ شده.در فقره اول از نظامنامه حکومت که کنستیتوسیون نام دارد عبارتی مسطور شده که ترجمهاش این است:«این کنستیتوسیون شناخت و تصدیق و تکفل کردن آن اصول کبیره را که در سال 9871 (میلادی)اعلان شده بود.آن اصولی که اساس حقوق عامه فرانسه است»،بنده آن اصول کبیره و اساسیه را تفحص کردم بروجه اشارت سابقه و ارقام آتیه در نوزده فقره مندرج یافتم پس ترجمه آن فقرات را بعبارت فارسی در این رساله ثبت نمودم. 13.
اصول کبیره اساسیه فرانسه اینها است:
1-مساوات در محاکمات در اجرای قانون.
2-منصب و رتبه دولت برای هیچکس ممنوع نیست اگر اهل باشد.
3-حریث شخیصه یعنی هرکس حر و آزاده است و کسی را مجال تعرض نیست مگر بحقوقی که در کد مذکور است.
4-امنیت تامه بر نفس و عرض و مال مردم.
5-مدافعه ظلم هرکس را حق است.
6-حریت مطابع. یعنی هرکس آزاد و مختار است در نگارش و طبع خیال خود بشرط آنکه مخالف و مضر احکام کد نباشد اگر مخالف و مضر باشد منع و ازاله ضرر واجب است.
7-حریت عقد مجامع. یعنی جماعت حر و مختار است در اجتماع،اگر مذاکرات ایشان به کد مخالف و مضر نباشد.
8-اختیار و قبول عامه اساس همه تدابیر حکومت است.
9-حریب سیاسیه. یعنی اهالی حق دارند در انتخاب وکلا و نواب،برای دیوان کورلژ یسلاتیف یعنی دیوان قانونگذاری که در مقابل دیوان دولت است.
10-تعیین مالیات و باج برحسب ثروت،بلاامتیاز.
11-هر مأمور و حاکم در تصرفش مسئول است.
12-تحریر اصول دخل و خرج دولت.
13-قدرت تشریع و قدرت تنفیذ بالفعل باید منقسم بشود و در ید واحد نباشد. یعنی مجلس وضع قانون جدا و مجلس اجرای قانون جدا باشد و بهم مخلوط نباشد.
14-عدم عزل اعضاء از محکمهها.
15-حضور ژریها در حین تحقیق جنایات.
16-تشهیر مفاوضات سیاسیه و حوادث جنائیه در روزنامه رسمیه. یعنی هر منصب و رتبه و شغل بهر کس دادند و هر قسم تنبیه و سیاست در حق مجرمین روا دانستند و هر گونه تقریرات در مجلس مبعوثان ملت ایراد کردند،در روزنامهجات رسمیه حقیقت وقایع انتشار و اعلان یابد.
17-عدم شکنجه و تعذیب.
18-حریت صنایع و کسب.
19-بنای مکتبخانهها برای اطفال فقرا..»14.
مستشار الدوله پس از احصاء این اصول اساسی به تشریح یکایک آنها پرداخته و همانطور که اشاره کردیم، در تشریح و تفسیر هریک از اصول مذکوره بآیات قرآنی و احادیث و اخبار استناد جسته و ما اینک برای آشنائی خوانندگان محترم با نحوه تفسیر و استدلال او شرح یکی از فقرات را نقل میکنیم:
«فقره هشتم اختیار و قبول ملت اساس همه تدابیر حکومت است و این کلمه از جوامع الکلم است و در نزد صاحبان عقول مرتبه حجتش را حاجت تعریف نیست و در نقل و شرع اسلام نیز چنین است و آیه کریمه در آلعمران- «و لو کنت فظا غلیظ القلب لا انفصوا من حولک»- یعنی اگر بودی تو درشتخوی و سختگوی هر آینه پراکنده شدندی اصحاب تو از گرداگرد تو و آیه شریفه :«و امرهم شوری بینهم» در این امر باب عظیم است و این باب از مقاصد استشاره است15.
منابع :
(1)-تاریخ بیداری ایرانیان-چاپ بنیاد فرهنگ ایران،تهران 6431،صفحهء 302.
(2)-رجال ایران-تهران،7431،جلد چهارم،صفحهء 394.
(3)-رساله یک کلمه،چاپ سنگی،تاریخ چاپ نامعلوم، صفحهء 6.
<br type="_moz">
(5)-فکر آزادی-تهران،0431،صفحهء 381.
(6)-ایضا،فکر آزادی،صفحهء 681.
(7)-رجال ایران،جلد چهارم،صفحهء 194.
(8)-رجال ایران،جلد چهارم،صفحهء 194.
(9)-تاریخ بیداری ایرانیان،صفحهء 502.
(10)-فکر آزادی،صفحهء 891.
(11)-تاریخ بیداری ایرانیان،صفحهء 402.
(12)-رساله یک کلمه،صفحهء 61.
(13)-رساله یک کلمه،صفحهء 71.
« مجله ی حقوق مردم » زمستان 1349 - شماره 22
و وبسایت راه مقصود