• مشاهده تمامی اخبار

  • اخبار صنفی

  • مشاهیر وکالت

  • مقالات

  • قرارداد حق الوکاله

  • تخلفات انتظامی

  • قوانین و مقررات جدید

  • نظریات مشورتی

  • مصوبات هیات مدیره

  • اخلاق حرفه ای

  • معرفی کتاب

  • چهره ها در عدلیه

  • نغز نامه

  • گوشه های تاریخ

  • همایش های حقوقی

  • فرهنگی و هنری

  • عکس هفته

  • لایحه جامع وکالت رسمی

  • آداب الدعوی -نوشته رحمان زارع

  • مشاهیر قضاوت

  • رقص آتش - نوشته رحمان زارع

  • مصاحبه ها

  • زنان و کودکان

  • حقوق بین الملل

  • حقوق و سینما

  •  
    • حق انتخابات برای مردم درگذر زمان - قانون و دموکراسی مستقیم


      هومن قشلاقی‌آذر وکیل پایه یک دادگستری

      شاید بتوان دموکراسی را برابری فرصت‌ها برای افراد یک جامعه به منظور برخورداری از آزادی‌ها و ارزش‌های اجتماعی یا حکومت مردم به‌وسیله مردم دانست. امری که به‌وسیله انتخابات مستقیم توسط مردم در تعیین دولتمردان محقق می‌شود. در لغت دموکراسی از دو شق «دموس» به معنای مردم و «کرایس» یعنی حکومت نشأت می‌گیرد. دموکراسی در جهت تبیین یک نقشه راه زندگی که مجموعه‌ای از آرمان‌ها و نظرات مردم را دربردارد، فراتر از شکل یک حکومت است که حداقل آن می‌تواند حکومت اکثریت بر اقلیت با درنظر گرفتن حقوق و فرصت‌های مساوی برای دسته اقلیت باشد. شاید بتوان تلفیق این دو مورد را شکل تکامل یافته‌تری از مفهوم دموکراسی دانست که جدا از نگاه ایده آلیستی در عرصه عمل نیز می‌تواند موفق باشد. امری که در قرون چهارم و پنجم قبل از میلاد در یونان باستان به‌ویژه در آتن به‌صورت دموکراسی مستقیم تحقق یافته است؛ این‌گونه که مردم آتن به‌طور مستقیم در قانونگذاری، سیاستگذاری، قضاوت و شوراهای اجرایی دخالت داشتند، البته این مدل در یونان باستان با کاستی‌هایی نیز همراه بوده است. به‌عنوان مثال تبعیض میان افراد جامعه ازجمله تبعیض جنسیتی و طبقاتی با این مضمون که بردگان و زنان حق مشارکت کمتری را دارا بودند یا به‌طورکلی از مشارکت محروم بودند، از شاخصه‌های منفی آن دوران است. امری که انقلاب کبیر فرانسه با شعارهایی مانند آزادی، برابری و برادری به آن تبعیضات پایان داد که عمل به آنها مقبولیت اجتماعی حکومت‌ها را در پی داشت.
      شاید از این جهت بتوان دموکراسی را ابزار مشروعیت سیاسی حکومت دانست. امروزه به جرأت می‌توان گفت کمتر حکومتی است که به شعار حکومت مردم بر مردم حداقل در بیان اعتقاد نداشته باشد. این امر همان‌گونه که بیان شد توفیقی است که در سطح جهان در ادوار گوناگون با چالش‌های مختلفی همراه بوده و امروزه مزایای آن با هنرمندی تمام مورد ستایش قرار گرفته است. اما فارغ از مبحث بیان در ارایه راه‌حلی برای رسیدن به حکومت مردم بر مردم چه گام‌هایی برداشته شده است؟ آیا واگذاری امر به استعداد فردی، جدای از هم‌اندیشی جمعی برای تحقق این امر کافی است یا راهکارهایی را در جلب توجه مدیران جامعه برای جست‌وجوی حکومت مردم بر مردم می‌طلبد؟ آنچه محرز است این‌که دموکراسی را نمی‌توان تنها با نطق و بیان در یک جامعه برقرار کرد، باید برنامه عملی برای حصول به آن داشت، از هیجان مردم در این راستا بهره برد و تعلیم را همراه تشویق کرد. بدیهی است همراه پیشرفت جامعه، سنت‌های آن نیز متحول می‌شود و در جریان این تحول میان نو و کهنه درگیری مداومی در جریان است. شاید این مرحله را بتوان مرحله گذار از یک نقطه به سمت‌وسویی دیگر دانست که این درگیری مداوم به جامعه امکان می‌دهد سنت‌های کهنه خود را در جهت مطلوب متحول و نو سازد. نوگرایی در این عرصه امکان تبدیل برخی از این سنت‌ها به نهاد اجتماعی یا موسسه عمومی را پدید می‌آورد. این نوگرایی به‌همراه خود نوگرایی سیاسی و حکومت‌داری را نیز به همراه دارد. به همین دلیل است که باید قدرت و اختیار بسیاری از دستگاه‌هایی که تصدی امور مردم را برعهده دارند و همچنین دستگاه‌هایی که اعمال حاکمیت دولتی می‌کنند یا کار آنها منطقه‌ای است، به‌طور مستقیم به مردم واگذار شوند. این امر دموکراسی مستقیم آنها در فعالیت‌های جمعی را به‌همراه داراشدن و اختیار کردن نظام ارزشی خاص متناسب با شرایط زندگی آنها به دنبال خواهد داشت. نحوه واگذاری کار مردم به مردم و ترتیب و ایجاد یک سازمان به‌عنوان مثال نقش اساسی در رسیدن به هدف را دارد. به همین علت بسیاری از شوراهای شکل گرفته در سطح جهان که حتی انتخاب آنها به روش دموکراتیک بوده است، نتوانسته‌اند نقشی در تأمین مشارکت مردم و ایجاد حس تعلق در آنها نسبت به دستگاه منظور را ایفا کنند. شاید پاسخ این ناتوانی را بتوان در چند مورد برشمرد. از جمله عدم تفاهم اولیه‌ای است که در تشکیل یک کلونی یا اجتماع بشری میان افراد تشکیل‌دهنده آن است، همچنین عدم‌احساس وابستگی و تعصب و علاقه مقطعی به سرنوشت اجتماعی و عدم‌مشارکت در عرصه‌های گوناگون اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و غیره را که نیازمند یک هم‌اندیشی و خردجمعی است را می‌توان علاوه برموارد فوق در شکست شوراهای مردمی تاثیرگذار دانست. بدون‌شک داشتن شوراهایی با اختیارات بیشتر در جهت به کمال‌رساندن مردم‌سالاری و حکومت مردم بر مردم در انتخابات آزاد نمایندگان مجلس قانونگذاری نیز موثر است، زیرا یکی از بزرگترین مشکلات در انتخابات آزاد نمایندگان مجلس شاید عدم‌شناخت لازم داوطلبان توسط مردم باشد. ایجاد شوراهای متنوع توأم با تکثر سیاسی شهر و روستا فرصت شکوفایی استعداد به آنان که می‌توانند اعتماد مردمی را به حق جلب کنند و مسئولیت خدمات عمومی را به عهده بگیرند، می‌دهد که این

      موارد مستلزم فضای آزاد گفتمان است. به همین دلیل است که افلاطون آزادی تبعه هر سرزمین را براساس این حقیقت استوار می‌داند که وی صاحب ظرفیتی است عقلی که به‌وسیله مباحثه آزاد و بی‌قید و شرط با همشهریان خود هم ایشان را آگاه می‌کند و هم خود او
      آگاه می‌شود.

    نظر خود را ثبت کنید
    نام کاربر
    متن
       

    Design By Gitysoft