• مشاهده تمامی اخبار

  • اخبار صنفی

  • مشاهیر وکالت

  • مقالات

  • قرارداد حق الوکاله

  • تخلفات انتظامی

  • قوانین و مقررات جدید

  • نظریات مشورتی

  • مصوبات هیات مدیره

  • اخلاق حرفه ای

  • معرفی کتاب

  • چهره ها در عدلیه

  • نغز نامه

  • گوشه های تاریخ

  • همایش های حقوقی

  • فرهنگی و هنری

  • عکس هفته

  • لایحه جامع وکالت رسمی

  • آداب الدعوی -نوشته رحمان زارع

  • مشاهیر قضاوت

  • رقص آتش - نوشته رحمان زارع

  • مصاحبه ها

  • زنان و کودکان

  • حقوق بین الملل

  • حقوق و سینما

  •  
    • دکتر محمدجعفر حبیب زاده دیدگاههای خود را پیرامون موضوعات دومین اجلاس کنگره ملی وکلا بیان کرد

       

      گذر زمان و تجربه زندگی اجتماعی نشان داده است که انسان در مبارزه برای زندگی و پیکار مستمر برای دفع خطرات از گرانبهاترین سرمایه های انسانی یعنی جان مال آزادی کرامت و ناموس خویش نیازمند حمایت دیگران است وکالت یکی از ابزارهای قانونی حمایت از سرمایه های مذکور است به رغم آن که وکیل زبان موکل و ابزار دفاعی اوست، مهمترین تکلیفش دفاع از اجرای عدالت است درک صحیح از وکالت دادگستری و فهم صحیح ارتباط آن با نظام قضایی و این که این دو نهاد جزء تجزیه ناپذیر از نظام حمایتی حقوق و آزادی های شهروندانند حرفه وکالت را در جایگاه واقعی آن قرار می دهد این جایگاه موجب گردیده در اسناد بین المللی حقوق بشر علاوه بر توجه ویژه به این نهاد استفاده از مساعدت وکیل در تمامی مراحل رسیدگی قضایی حق شهروندان معرفی شود در جهان امروز توقع شهروندان از حمایت و پشتیبانی از حقوق فردی و اجتماعی و حل مشکلات خویش بیش از گذشته نقش وکیل و کانون وکلا را در زندگی اجتماعی، برجسته تر می کند؛ بنابراین اقتضا دارد که این نهاد اجتماعی قدرت کافی دفاع از اجرای عدالت را از طریق تلاش در برپایی نظم صحیح و منصفانه اجتماعی به منظور تحقق حاکمیت قانون داشته باشد و با ارتقای مهارت و اخلاق حرفه ای و تکیه بر وجدان پاک بشری آن را در دسترس تمامی شهروندان قرار دهد. دراین مجال مفهوم استقلال وکیل و کانون وکلای دادگستری: مقتضیات، جلوه ها و موانع تحقق آن را به اجمال مورد بررسی قرار می گیرد.

      1-    مفهوم استقلال

      مناقشه اصلی در مورد وکالت ابتدا آن بود که آیا وکیل وابسته به شخص یا اشخاص  خاص یا منابع عمومی است و وکلا تنها نماینده اصحاب دعوا یا بخشی از نظام قضایی و متعهد به وفاداری به آن حتی بر خلاف منافع موکلان خود هستند؟ حکومت های آلمان نازی و اتحاد شوروی استالینی، نشان دادند که نه تنها نهادهای معرف دموکراسی، نظیر پارلمان و قوه مجریه، بلکه قوه قضاییه با تمامی بخش های وابسته به آن، از جمله نهاد وکالت را می توانند به عنوان بازوی قدرتمند یک نظام سیاسی مورد استفاده قرار دهند در آن شرایط، به جای وفاداری وکلا به موکلان یا اهداف دادگستری و اجرای عدالت، وکیل باید به اهداف طبقه ممتاز سیاسی وفادار می بود با متلاشی شدن حکومت های دیکتاتوری مذکور، سخن از «استقلال» این حرفه معنادار شد و رسالت وکالت یاری و حمایت از حق و دفاع از مظلوم و اقامه عدل تعیین گردید و وکلا شرکای قضات در اجرای عدالت گردیدند در نتیجه «استقلال» به عنوان یک پاسخ ممکن به اوضاع افراطی ناشی از سوء استفاده از نظام حقوقی مورد توجه قرار گرفت استقلال وکیل به معنای «آزادی وکیل از مداخله ناروا از ناحیه مقامات دولتی یا جامعه» به منظور امکان ایفای نقش آزادانه وکلا در انجام وظیفه در دفاع از موکلان خود، بدون ترس و فارغ از هر گونه تأثیرگذاری یا فشار ناروا از ناحیه هر شخص و سازمانی و باز بودن راه های دسترسی شهروندان برای بهره مندی از خدمات آنان است وکیل هم در برابر مرجع قضایی باید مستقل باشد و هم در برابر اشخاص و سازمان های خارج از آن ها از استقلال بهره مند گردد. با چنین برداشتی از استقلال وکیل است که می گویند:« عدل اساس ملک است، وکالت پشتیبانی از عدالت است، بدون دادگستری عدلی وجود ندارد و بدون وکالت، دادگستری وجود نخواهد داشت» استقلال وکیل در کنار استقلال قاضی به عنوان دو جزء تجزیه ناپذیر، لازم و ضروری برای حاکمیت قانون، تحقق نظام دادرسی عادلانه و حمایت موثر از حقوق بشر و دفاع واقعی از آزادی های اساسی شهروندان است.

      لازمه تحقق این هدف، شمول مفهوم استقلال به ترتیبات و تنظیمات سازمانی است که می تواند مانع ورود چنین فشاری به وکلا شود. به این دلیل استقلال کانون وکلا به عنوان مرکز تصدی تمامی امور و شئون حرفه وکالت در اولویت قرار میگیرد یعنی ایجاد و اداره آن جدا از قوای حاکم و خارج از سلسله مراتب اداری دستگاه های حکومتی و بدون هیچ نوع وابستگی به آنها باید باشد تا بتواند از امنیت شغلی و منافع وکلا حمایت نماید تحقق استقلال نهاد وکالت مقتضی فقدان فشار از ناحیه بازیگران صحنه اجرای عدالت، از جمله قوای حکومتی است. کانون وکلا هر چه خصوصی تر باشد برای تضمین استقلال وکلا از مجال و فرصت بیشتری بر خوردار است.

      عصاره قواعد نسل اول حقوق بشر را در چهاردسته زیر می توان تقسیم کرد 1- اصل تفکیک قوا 2- نظارت همگانی و کنترل نهاد قدرت از طریق تضمین آزادی رسانه ها، آزادی تشکیل احزاب و آزادی تشکیل اجتماعات و دیگر نهادهای مدنی3- تحقق اصل حاکمیت قانون از طریق رعایت منزلت ها و اصول بنیادین حاکم بر قواعد حقوقی، از جمله اصل قانونی بودن جرم و مجازات و دادرسی، فرض برائت، تناسب بین اختیارات و مسئولیت افراد4- رعایت دادرسی عادلانه که مهم ترین آن استقلال و بی طرفی قضات و استقلال نهاد وکالت از قضاوت به منظور تامین امنیت شهروندان است.

      کمیته ی حقوق بشر سازمان ملل متحد نفی اسقلال و کلا را در موارد زیر موجب تردید در استقلال قضایی دانسته است: 1- عدم بهره مندی از آزادی مطلوب جهت انجام وظیفه ی حرفه ای و ارائه خدمات حقوقی. 2. لزوم کسب مجوز با تأییدیه برای انجام وکالت از حکومت به موجب اصل 44 از اصول اساسی نقش وکلا (مصوب هشتمین کنگره سازمان ملل متحد برای پیشگیری از جرم و رفتار با مجرمین 1990) وکلا حق خواهند داشت که کانون های حرفه ای مستقل تشکیل دهند یا به عضویت آن ها در آیند کانون هایی که منافع آن ها را نمایندگی می کنند ادامه تحصیلات و دوره های آموزشی و حمایت از حیثیت شغلی آن ها را گسترش می دهند. هیأت مدیره این گونه کانون های حرفه ای توسط اعضای آنها انتخاب می شوند و وظایف خود را بدون مداخله دیگران انجام خواهند داد»

      استقلال وکیل، امتیازی نیست که او بتواند با استفاده از آن از چارچوب های قانونی خارج شود یا در راستای خدمت به مصالح موکل، مجاز به تعدی و تجاوز به نظام قضا و سایرین گردد. نقش وکیل تحت حمایت استقلال، نقشی پاک و ملتزم به قانون است که با وظیفه او در حمایت از حقوق بشر و دفاع از راستی و اقامه عدل و تحقق دادرسی عادلانه سازگار و هماهنگ است تضمین مصالح مشروع و حقوق قانونی موکل یا قرار دادن وی در وضعیتی بهتر از آنچه در آن قراردارد باید نهایت تلاش یک وکیل مستقل در دفاع از موکلش باشد. استقلال وکالت ایجاب میکند که وکیل وظیفه خود را در چارچوب قانون و با رعایت آداب حرفه وکالت و آداب ترافع و قواعد رفتاری صحیح در ارتباط با موکل، نظام قضایی و دیگران و با درک ارتباط متقابل نزدیک بین قضا و وکالت در برپایی نظام عادلانه و اجرای عدالت انجام دهد استقلال به معنای خروج از حوزه کنترل و عدم پاسخگویی وکلا و کانون وکلای دادگستری نیست؛ زیرا کانون در حوزه فعالیت خود، امتیازاتی دارد که نیازمند پیش بینی ساز و کار مناسب کنترلی خارج از کانون است هر چه کانون از این امتیازات، بیشتر برخوردار گردد، باید شفافیت در عملکرد، مسئولیت و پاسخگویی آن در برابر عموم، بیشتر باشد قدرت کنترل نشده موجب فساد است معروف است که «قدرت گرایش به فساد دارد و قدرت مطلق به طور مطلق فاسد است.

      2-    مقتضیات استقلال

      تحقق واقعی استقلال وکیل، نیازمند فراهم آمدن تمهیدات خاص، تأمین نیازمندی های اصلی و فرعی مرتبط و رفع موانع احتمالی موجود در مسیر آن است. اولین اقتضاء پیش بینی موضوع و اعلام تضمین های کافی و لازم برای آن در قوانین لازم الاجرا است به موجب اصل 16 اصول اساسی نقش وکلا «دولت ها باید اطمینان حاصل کنند که وکلا: الف) قادر به ایفای کلیه ی وظایف حرفه ای خود بدون هر گونه تهدید، ارعاب ممانعت و دخالت نادرست هستند؛ ب) قادر به مسافرت و ارائه ی مشاوره به موکلین خود به طور آزادانه در داخل و خارج از کشور هستند؛ ج) به خاطر اقدامی که طبق وظایف، استانداردها و اصول اخلاقی شناخته شده ی حرفه ی خود انجام می دهند، تحت تعقیب یا در معرض تهدید به تعقیب یا مجازات های اداری، اقتصادی و غیره قرار نمی گیرند» همچنین به موجب اصل 17: « در مواقعی که ایمنی وکلا به خاطر انجام وظایفشان در معرض تهدید قرار دارد، باید توسط مقامات دولتی، به نحو مناسبی از آن ها حمایت شود»

      دومین اقتضا: عمل به قوانین مصوب در این زمینه و نشان دادن پای بندی  عملی به اقتضائات و شرایط سلبی و ایجابی توسط تمامی کسانی که با این موضوع مرتبطند.

      سومین اقتضا، حفظ عزت، حرمت و شأن اجتماعی وکلا و حرفه وکالت که تحقق آن به رفتار صحیح وکلا و اعتقاد مقامات به حرمت این جایگاه بستگی دارد به موجب اصل 12 از اصول اساسی نقش وکلا « وکلا باید همواره احترام و حیثیت حرفه خود را که عامل مهمی در اداره نظام قضایی است حفظ کنند» در حقوق ایران به موجب تبصره 3 ماده واحد طرح انتخاب وکیل توسط اصحاب دعوی (مصوب مجمع تشخیص مصلحت نظام 1371) قانونگذار برای دارندگان این حرفه، همان احترام و تضمین های متصدیان امر قضا را مقرر کرده است

      چهارمین اقتضا آن است که وکیل در انجام کار خویش اهلیت و شایستگی قانونی لازم را داشته باشد به گونه ای که بتواند با اقتدار و کفایت علمی وظیفه خود را انجام دهد اصل 9 از اصول اساسی نقش وکلا در این ارتباط مقرر میدارد« دولت ها، کانون های حرفه ای وکلا و موسسات آموزشی باید اطمینان حاصل کنند که وکلای دارای تحصیلات و دوره های آموزشی مناسب باشند و از آرمان ها و اصول اخلاقی حرفه ای وکالت و نیز از حقوق بشر و آزادی های اساسی که مورد شناسایی حقوق ملی و بین المللی است، آگاهی دارند»

      پنجمین اقتضا آن است که وکیل به ابزار مرافعه، نظیر کلام و خطابه و قدرت بر ارائه فکر و مطالب خویش به شکل صحیح و مناسب مجهز باشد.

      3-    جلوه های استقلال حرفه وکالت

      جلوه های استقلال حرفه وکالت را می توان در شش مورد زیر بیان کرد:

      اول) حاکمیت قانون بر تمام امور وکالت و استقلال کانون وکلا

      استقلال وکالت نیازمند وجود مقرراتی دقیق و کامل برای حرفه وکالت است که استقلال وکلا از تمامی قوای دولتی را تضمین و اشتغال به این حرفه را در افراد واجد شرایط قانونی، محدود و محصور کند. وجود کانون وکلای مستقل از حیث مالی و اداری، از اجزای بسیار مهم این جلوه است کانون مزبور باید تمامی صلاحیت ها و اختیارات لازم در ارتباط با تمامی شئون وکالت دادگستری از حیث ساماندهی این حرفه حمایت از آن حراست از حسن شهرت و هم چنین رعایت و ارتقای شأن وکالت و کلا را داشته باشد و مرجع انحصاری تنبیه وکلا در صورت ارتکاب اعمال و رفتار خلاف قوانین  و مقررات انتظامی و خروج از آداب رفتار و عرف حرفه ای باشد به موجب اصل 28 از اصول اساسی نقش وکلا:«رسیدگی انتظامی علیه وکلا باید در کمیته انتظامی بی  طرفی که توسط دست اندرکاران امور حرفه ای وکالت تأسیس شده است یا توسط مقام مستقل قانونی یا توسط دادگاه صورت گیرد و باید مقام مستقل قضایی مورد تجدید نظر قرار گیرد.»

      دوم) استقلال وکیل در رابطه او با موکلیشن یکی دیگر از جلوه های استقلال حرفه وکالت است استقلال حرفه وکالت از جهت رابطه وکیل یا موکل، حقوق و تعهدات زیر را متوجه وکیل می کند.

      الف) رعایت حقوق وکیل

      وکیل در قبول یا رد وکالت از دیگری آزاد است. تحقیق وکالت منوط به قبول وکیل است این اختیار موجب پیشگیری از وابستگی وکیل به موکل می شود. استثنای موجود در این خصوص لزوم پذیرش وکالت های معاضدتی و تسخیری است. همچنین با توجه به اصل 20 از اصول اساسی نقش وکلا: «وکلا در برابر اظهاراتی که با حسن نیت به طور کتبی یا شفاهی جهت دادخواهی یا طی حضور حرفه ای خود در دادگاه و یا سایر مراجع حقوقی یا در مقابل مقامات اداری ابراز می نمایند از مصونیت مدنی و کیفری برخوردار خواهند بود.»

      ب) تکالیف وکیل

      وکیل مکلف است بدون ترس و بدون تأثیر پذیری از بازیگران صاحب نفوذ با رعایت امانت و با بهره گرفتن از تمام توان تخصصی خویش از حقوق قانونی موکل دفاع کند وا حق ندارد از حدود وکالت تجاوز کند و الا مسئول خواهد بود. از تکالیف دیگر وکیل در ارتباط با موکل، آن است که ملزم به عدم قبول وکالت از طرف مقابل موکل خویش است و نیز نمی تواند وکالت دو طرف یک دعوای واحد را قبول کند. حفظ اطلاعات موکل و حفظ تمامی اسراری که به سبب رابطه وکالت برای او آشکار شده و هرگونه مطلبی که موجب ضرر موکل شود از تکالیف دیگر وکیل است. ممنوعیت افشای سر حتی بعد از اتمام رابطه وکالت نیز ادامه دارد و همه اشخاص و سازمان ها ملزم به رعایت و احترام آن هستند و نمی توانند وکیل را مجبور به افشای اسرار موکل خود کند. همچنین عدم ارائه مشاوره و کمک به طرف دعوا، عدم ادای شهادت علیه موکل و امتناع از قیام به هر آنچه مصالح مشروع موکل را در معرض خطر قرار می دهد و یا به او ضرر وارد میکند جزء وظایف وکیل محسوب می شود. بندهای 12 تا 15 مجموعه اصول اساسی نقش وکلا (1990) اغلب حقوق و تکالیف مذکور را پیش بینی و رعایت آنها را موردتاکید قرار داده است.

      سوم) وکیل در انجام وظایف حرفه ای خویش از دادگستری مستقل است و مقتضای استقلال آن است که در انجام وظایف حرفه ای خویش با مداخله ناروا از ناحیه مقامات و کارکنان دادگستری مواجه نشود و دراین خصوص از حمایت های قانونی لازم بهره مند باشد. برای رسیدن به این مقصود وکیل باید موارد زیر را رعایت کند:

      الف- بدون ایجاد اخلال در دفاع از موکل و بدون هر گونه ترس یا ملاحظات شخصی، در برابر قضات رفتار و منش شایسته و متناسب با کرامت، شأن و جایگاه قضا و استقلال ان داشته باشد.

      ب- رابطه خود را با دادگستری بر اساس رابطه رسمی و حرفه ای همانند دو همکار در اقامه عدل برقرار کندو از تعامل شخصی و ارتباط فردی با کارکنان قضایی و نیز مناقشه نزاع و اصطکاک با قاضی دوری کند.

      در مقابل قضات نیز باید برای حفظ استقلال حرفه وکالت موارد زیر را رعایت کنند.

      الف- احترام به وکلا و نقش آنها و جلوگیری از هر گونه تعرضی به وکلا.

      ب- قضاوت کارکنان و ضابطان دادگستری باید به منظور انجام وظایف حرفه ای و استفاده از اختیارات و امتیازات قانونی وکیل فرصت کافی برای کسب آمادگی برای دفاع و انجام ان به نحو موثری سوال از شهود و اجازه و فرصت بیان استدلال ها، اعتراضات قانونی و ارائه ادله را با آزادی کامل به او بدهند

      چهارم ) استقلال وکیل در رابطه او با کانون و همکاران

      استقلال وکیل بزرگترین مطالبه و اصلی ترین نیاز او به شمار می رود برای این منظور خود باید از استقلال حرفه وکالت حمایت کند و در این راستا عضویت و فعالیت در کانون وکلا را وظیفه خود بداند و به رعایت تکالیف و الزامات تعیین شده برای او توسط کانون وکلا ملتزم باشد بر وکیل لازم است که به آداب شایسته و احترام و گرامی داشت همکاران، ضمن جریان روابط کاری و حرفه ای پای بند باشد. از کینه توزی تعرض به مسائل فردی و شخصی انتقاد و هجمه خارج از موضوع دعوا پرهیز کند و از هر چه که موجب اخلال در انجام وظایف حرفه ای و ایجاد مانع و محدودیت در احقاق حق طرف مقابل دعوا می شود اجتناب کند از پذیرش وکالت اشخاصی که دارای وکیل مدافع و مشاور هستند مگر در حدود و چارچوب مقررات حرفه ای بپرهیزد در رابطه خود با وکلای همکار در یک دعوا تمامی مساعی خویش را برای فراهم کردن دفاع مناسب از موکل به کارببرد و تمامی اطلاعات و علم خویش را تقدیم و از حرکت فردی اجتناب ورزد چنانچه وکیل خصمم دعوا او را امین قرار داد و اطلاعاتی در اختیارش گذاشت ضمن عدم افشا از آن اطلاعات در دفاع از موکل خویش استفاده نکند دریک کلام میزان و مقدار احترام وکیل به وکیل همکار خود و حرص و تلاش او بر رعایت و حفظ استقلال او یکی از عوامل اصلی در حمایت استقلال وکلا و گرامی داشت و تعظیم رعایت و احترام استقلال از ناحیه دیگران است.

      وکیل باید تعهدات مالی خود را در برابر کانون به درستی انجام دهد هر گونه دعوا و منازعه و شکایتی علیه کانون در تمامی زمینه ها به ویژه در زمینه موضوعات انتظامی عمل کند در انتخابات کانون وکلا حضور و مشارکت کند و آنچه را از اعمال حرفه ای مجانی که کانون ارجاع میدهد مانند ارائه مشورت و اموزش به کاراموزان وکالت افراد بی بضاعت به انجام برساند.

      بطور خلاصه فهم و درک صحیح وکلا از استقلال خویش و حرفه وکالت در کمک آنان به کانون و احترام آنان به مقررات آیین نامه ها و تصمیمات آن تجلی پیدا میکند به منظور پیشگیری و ممانعت از استفاده ابزاری از وکلا  و حرفه وکالت و مسدود کردن راه های نادیده گرفتن استقلال آنها توسط هر مقام و نهادی و از هر جهت و ناحیه ای بر تمامی وکلا متعین است در تمامی اموری که جایگاه کانون نقش شأن و منزلت آن را حفظ کرده و ارتقا می بخشد مشارکتی فعال و موثر داشته باشد

      پنجم) استقلال وکیل در رابطه او با نهادهای مرتبط با نظام قضایی

      عرصه تعامل وکیل با نهادها و سازمانهای مرتبط با نظام قضایی از پایه های استقلال شغل وکالت است قانون باید همکاری تمامی سازمان ها و قوای حکومتی را با وکلای دادگستری در راستای انجام وظایف حرفه ای آنان تضمین کند تا مقامات و کارکنان آن سازمان ها، انجام وظیفه وکلا را محترم شمرده شأن و منزلت آنان رعایت کرده و امکان و فرصت های لازم برای تدارک دفاع و انجام دفاع از موکل را در اختیار آنان قرار دهند. تضمین امنیت دفتر وکیل و عدم امکان تعرض سهل و آسان به آن، حق ملاقات انفرادی محرمانه با موکل بازداشتی و رعایت محرمانه بودن اسناد و پرونده های وکیل، از عوامل مهم در تأمین آزادی وکیل در دفاع موثر از موکل است با عنایت به وظیفه قانونی وکیل که دفاع از افراد متهم به ارتکاب انواع جرایم و برخوردار از شرایط نامطلوب اجتماعی و یا نامطلوب از نظر قوای حکومتی است استقلال وکالت اقتضا دارد امنیت فردی و خانوادگی او تضمین شود و انجام وظیفه موجب تهدید اذیت آزار و بازداشت او نگردد.

      4-     موانع استقلال وکالت

      حاکمیت قانون و رعایت موازین حقوق بشر بستر اساسی مناسب برای اجرای «عدالت» و تضمین استقلال دو نهاد «قضاوت و وکالت» است و با فقدان آنها سایر موانع استقلال نیز موجود خواهند شد بارزترین موانع استقلال حرفه وکالت به شرح زیر است:

      اول) ایجاد محاکم اختصاصی و توسعه صلاحیت آنها

      نظام دادگستری طبیعی و عادی نظامی است که برای شهروندان امکان حضور و اقامه دعوا در برابر دادگاه و قاضی عادی و طبیعی را فراهم می کند ایجاد و گسترش محاکم اختصاصی و توسعه صلاحیت های آنها با تضمین های یاد شده برای بی طرفی و استقلال قاضی و استقلال وکیل و اثر بخشی نظام دادگستری در تعارض است.

      دوم) محدود ساختن حق بهره مندی از وکیل

      به موجب اصل اول از اصول اساسی نقش وکلا «کلیه افراد حق دارند که از مساعدت وکیلی که خود انتخاب کرده اند به منظور حمایت و اثبات حق خود و دفاع از آنها دز کلیه مراحل رسیدگی کیفری بهره مند گردند» که در اصل دوم دولتها به تضمین این حق مکلف شده اند محدود کردن این حق، به ویژه در پرونده های کیفری موجب تضعیف استقلال وکالت و نادیده گرفتن جایگاه و شأن وکیل و به نوبه خود موجب کاهش اعتماد و اطمینان شهروندان به دستگاه قضایی می شود.

      سوم) مداخله مستقیم و غیر مستقیم در کانون وکلا و وظایف آنها.

      مداخله قوه مجریه و سایر قوای حکومتی که در کانون های وکلای دادگستری یکی ا زعمده ترین موانع تحقق استقلال حرفه وکالت است که می تواند به صورت مستقیم و غیر مستقیم باشد. اثر مداخله غیر مستقیم کمتر از نوع مستقیم آن نیست. آشکار ترین حالت مداخله قوای حکومت استفاده از نفوذ عوامل خود برای سیطره بر کانون ها و اجرای تدابیر و سیاست های خود برای بی اثر کردن نقش انها و از بین بردن موانع تعرض به استقلال وکلا و حرفه وکالت است. در صورتی که قوای حکومتی از اختیارات خود در زمینه  وضع قاعده و قانون یا از قدرت و هیمنه خود برای تأثیر گذاری بر قوه مقننه استفاده کنند و بنا به دلایل و توجیهات مختلف قوانینی به تصویب برسانند که امکان مداخله و اعمال نفوذ بر کانون ها را میسر سازد به رغم قانونی بودن اقدام، این نوع مداخله و اعمال نفوذ با سایر انواع ان در نتیجه هیچ تفاوتی نخواهد داشت.

      چهارم) از بین بردن مظاهر استقلال وکالت

      تجاوز به دفاتر وکلا یا نادیده گرفتن محرمانه بودن روابط آنها با موکلین یا تضعیف توانایی و کفایت وکلا نیز می تواند به عنوان مانعی در برابر استقلال حرفه وکالت و انجام رسالت آن عمل کند.

      وبسایت کنگره ملی وکلا

    نظر خود را ثبت کنید
    نام کاربر
    متن
       

    Design By Gitysoft