علی صابری - وکیل دادگستری آخرین برگ سفرنامه باران اینست
که زمین چرکینست
()محمدرضا شفیعی کدکنی از زبان برگ
۱- پس از شنیدن خبر طرح کمیسیون امنیت مجلس شورای اسلامی مبنی بر لزوم اخذ اجازه برای دختران کمتر از ۴۰ سال جهت گرفتن ویزا تصمیم گرفتم مانند دیگر کشورها که پیش از تصویب قانون آن را به نقد می نشینند موضوع را مورد پژوهش قرار دهم. آنچه خواندم البته اظهار نظرهای گوناگون بود اساتیدی چون دکتر نجفی توانا ، آن را مخالف کرامت انسانی دانستند اما حتی نمایندگان زن مجلس نیز به نوعی از طرح دفاع کردند. کلید واژه هایی چون مفسده، بلوغ عقلی و غیره در موضوع دخیل است. یاد بیستون و چهلستون می افتیم که در نظام حقوقی ما گاه سن رشد هم هنگام با سن بلوغ است وحتی رأی دیوان عالی کشور که آهنگ بازسازی و ترمیم دارد آن را منحصر به امور غیرمالی می داند که شاه بیت آن حق داشتن گذرنامه و روادید برای خروج از کشور بدون اجازه کسی است و از سوی دیگر لزوم اخذ اجازه تا ۴۰ سالگی. گاه تصور می کنیم دختر با رسیدن به ۹ سال قمری کامل، عاقل، بالغ و رشیده است و گاه پس از ۳۰ سال یادمان می افتد که تا ۴۰ سالگی حق ندارد بدون اجازه از کشور خارج شود. تفریح و کشف دنیای جدید که جای خود لابد عین فساد است حتی برای تحصیل نیز اجازه بی اجازه .
۲- سرگرم این مباحث بودم که دل مشغولی یا به عبارتی دلباخته گی اصلی پیش رویم قرار گرفت نگاهی به رویه قضایی. دادنامه ای به دستم رسید که پیش تر و فراتر از قانون رفته است آن هم با چه استدلالی . می توان دونگاه به موضوع داشت از سویی گفت که این دادنامه استثناء است و در وضعیت کنونی تندروی کرده و خلاف قانون است ، پس اگر قانون تصویب نشود وضع بدتر از این نخواهد شد این قبول اما از سوی دیگر باید گفت هنگامی که قانون نامناسبی در حال طرح و تصویب است همگان آن را می بینند، نقد می کنند و برای تصویب نشدنش تلاش اما دادنامه به دست کسی نمی رسد جز فرد زیان دیده، فریاد او را کسی نمی شوند و دادرس دادگاه بدون نقد به کار خود ادامه می دهد اگر با من موافقید و دادنامه را قانونی و درست نمی دانید با هم یاد گفته شگفت انگیز استاد کاتوزیان بیفتیم که تخلف دادرسی در نقطه ای دوردست گاه خطرناک تر از تخلف سران قوا است چرا که اعمال آنها را افکار عمومی می نگرد حتی اگر نتواند بر آن اثر گذارد اما استدلال دادرسان خاموش و خطرناک به راه خود ادامه می دهد و گاه حتی به رویه تبدیل می شود بی هیچ نقد و نظری .
۳- برخلاف معمول نمی توانم سپاس خود را از آنکه دادنامه را به من سپرد بیان کنم، چه خوانده پرونده و متضرر اصلی نسبت خویشاوندی با وکیلی دارد که دادنامه را دریافت کرده و از وکیل خواسته شده بیش از حد معمول و قانونی و حرفه ای رازدار باشد. فردی که مشغول تحصیلات تکمیلی در یکی از رشته های علوم پایه است و نخستین دلیل وی برای خروج از کشور ادامه تحصیل است دادباخته این دادنامه است بخوانید ودر نقد آن بنویسید از نگاه حقوق بشری حتی به استناد قانون کنونی حاکم، هم استدلال را در ترازو بسنجیم وهم استناد را با این امید که با رونمایی از چنین دادنامه هایی احتمال صدور آنها در آینده را کاهش دهیم .
اینک متن دادنامه
پرونده کلاسه ۸۹۰۹۹۸۲۵۱۲۴۰۰۶۵۰ شعبه چهارم دادگاه عمومی (حقوقی) دادگستری شهرستان قم دادنامه شماره ۸۹۰۹۹۷۲۵۱۲۴۰۰۶۸۷
خواهان : آقای... به نشانی قم شهرک پردیسان
خوانده: خانم... به نشانی قم شهرک پردیسان
خواسته: سایر دعاوی غیرمالی
رای دادگاه
در خصوص دادخواست آقای... به طرفیت فرزندش خانم... به خواسته منع از صدور گذرنامه در راستای ماده ۱۶ اصلاحی قانون گذرنامه نظر به اینکه خواهان اعلام داشته فرزندش تاکنون مجرد بوده و مصلحت فردی خوانده و شغلی خواهان با عنایت به کسوت روحانیت از یک طرف و اشتغال به تحصیل در دانشگاه از سوی دیگر اقتضاء خروج از کشور را ندارد. از طرفی مادر وی نیز به شرح لایحه تقدیمی عدم ارتضاء خود را نیز اعلام نموده بنابراین با توجه به اینکه از مصالح کشور حفظ شئون روحانیت بوده و والدین خوانده هیچیک رضایتی به خروج فرزندشان در حال حاضر ندارند و سفر با احراز مخالفت والدین مجاز نبوده از طرفی چه بسا خروج وی به جهت انتساب به روحانیت نخل به حیثیت پدر روحانیش باشد، علیهذا به استناد بند ۳ ماده ۱۶ گذرنامه حکم به منع از صدور هر گونه گذرنامه برای خانم... فرزند... متولد ۶/۳/۶۳ به شماره شناسنامه ۱۴۸۹ صادره از قم (و در صورت گذرنامه منع از خروج) صادر و اعلام می گردد.بدیهی است هرگونه خروج وی در آتی مادامیکه مجرد باشد مقید است به اذن و رضایت محضری پدرش (و در غیاب پدر، مادرش ) این حکم غیابی است و ظرف مدت ۲۰ روز از تاریخ ابلاغ دادنامه قابل واخواهی در همین دادگاه می باشد.۱۲/۱۱/۸۹-الف
رئیس شعبه ۴ دادگاه عمومی حقوقی قم – یزدی
رونوشت برابر اصل اداری است و جهت هرگونه ابلاغ به تهیه و ارسال می گردد.
مدیر دفتر شعبه ۴ دادگاه عمومی حقوقی قم – اسفندیاری
برگرفته از وبلاگ وکلای ملت