• مشاهده تمامی اخبار

  • اخبار صنفی

  • مشاهیر وکالت

  • مقالات

  • قرارداد حق الوکاله

  • تخلفات انتظامی

  • قوانین و مقررات جدید

  • نظریات مشورتی

  • مصوبات هیات مدیره

  • اخلاق حرفه ای

  • معرفی کتاب

  • چهره ها در عدلیه

  • نغز نامه

  • گوشه های تاریخ

  • همایش های حقوقی

  • فرهنگی و هنری

  • عکس هفته

  • لایحه جامع وکالت رسمی

  • آداب الدعوی -نوشته رحمان زارع

  • مشاهیر قضاوت

  • رقص آتش - نوشته رحمان زارع

  • مصاحبه ها

  • زنان و کودکان

  • حقوق بین الملل

  • حقوق و سینما

  •  
    • اندر بیان وقایع روز

      محمد مهدی مظفری  - وکیل دادگستری

                   داستان آن مجری برنامه های تلویزیونی و وقایع مربوط به آن را حتماً شنیده و خوانده اید . این که تا مدت ها متهم نخست قضایا ، بی نام و نشان بوده و این امر بسیاری از مجریان پاکدامن و شایسته این رسانه را زیر سوال می برد که داستان جداگانه ای است و این که حیثیت زیر سوال رفته جمعی جوان مجری را چه کسی باید جوابگو باشد نامعلوم است .
      هیچ کس کار آن مجری ظاهرالصلاح را به فرض صحت و تایید دستگاه قضایی نمی پسندد و اگر خطایی است که البته باید بدون مجازات نباشد ، اما سوال اصلی اینجاست که باید از آن پرسید آهوی بی پناه ، گنجشک اسیر در دست باز شکاری حداقل در این جدال نابرابر ، دست و پایی ، فریادی ، حرکتی !! شما اگر ریگی در کفش نداشتید چرا در اولین تماس ها  به اسم ام اس یا تلفن فردی ناشناس جواب دادید؟ حالا به فرض که صاحب کمالات و اخلاق باشید و جواب ندادن را بی اخلاقی بدانید ، دعوت به این شهر و آن شهر و بیتوته را چرا قبول کردید ؟ آخر انصاف هم چیز خوبی است . شما به صراحت گفته اید برای رفتن به فلان مسافرت موضوع را به خانواده ام نگفته ام یا به دروغ گفته ام . آدمی که با نزدیکترین بنیان زندگی دور است نباشد ، از کجا معلوم برای رسیدن به اهداف و نیاتی خاص چنین سروصدایی به پاکرده باشد ؟ تکرار این موضوع ضرورتی ندارد که همه این ایرادها به این آهوی ختن گرفتار در چنگال شیرشرزه ، توجیه کننده رفتار آن آقای ظاهرالصلاح نیست که همه معروفیت و اشتهار خود را مدیون رسانه ملی است و الحق که چگونه حرمت آن را حفظ کردکه بماند اما روی سخن فقط با همان گندم نمای جو فروش است که شما با یک فرد نا آشنا که هیچ قرابتی با او ندارد چگونه در یک محل دور از یارو اغیار بیتوته کرده اید که مسلم قصد حافظ خوانی و به شرح مثنوی شریف نداشته اید ؟ این طور که پیداست سرکار علیه سفرهای عدیده هم به ولایات مختلف داشته اید و توالی سفر هم موید آن است که سفرها حاوی خاطرات خوش و دلنشین بوده که همواره استمرار داشته است و هرگاه خطری شما را تهدید می کرد حداقل از صفت ممیزه انسان نسبت به حیوان ( انسان حیوانی ناطق است ) استفاده می کردید ، فریادی ، فغانی ، حتماً فیلم های عدیده دیگری آهو و ببر تیز چنگال دیده اید که آن اسیر چنگ و دندان که تا آخرین لحظه با چه توانی قصد رهایی دارد که البته سرکار علیه نه اسیر چنگ بوده اید و نه دندان . بی مناسبت نیست گلایه آن خبرنگار حوادث تکرار شود که : خوبست برای چندمین بار این حکایت ها تکرار شود که شخصی با من قصد ازدواج داشت و همسرش را از دست داده بود فقط به دنبال تکیه گاهی جهت آرامش بود و مرا انتخاب کرد و نهایت فصل مشترک همه این عشاق حرفه ای که مرا فریب داد و پول هایم را به امانت گرفت و ناپدید شد و صد ها نمونه دیگر ..... و کلام آخر با آن آقایی است که در این سرو صدا سهم تاثرگذاری داشته ، انصافاً و بالاغیرتاً یک شب برنامه هایی که تو مجری آن بوده ای را تماشا کن  به این سوال جواب بده آیا تو چنانکه می نمایی هستی ؟؟
       با سپاس از جناب آقای مظفری - سپهر عدالت

    نظر خود را ثبت کنید
    نام کاربر
    متن
       

    Design By Gitysoft