• مشاهده تمامی اخبار

  • اخبار صنفی

  • مشاهیر وکالت

  • مقالات

  • قرارداد حق الوکاله

  • تخلفات انتظامی

  • قوانین و مقررات جدید

  • نظریات مشورتی

  • مصوبات هیات مدیره

  • اخلاق حرفه ای

  • معرفی کتاب

  • چهره ها در عدلیه

  • نغز نامه

  • گوشه های تاریخ

  • همایش های حقوقی

  • فرهنگی و هنری

  • عکس هفته

  • لایحه جامع وکالت رسمی

  • آداب الدعوی -نوشته رحمان زارع

  • مشاهیر قضاوت

  • رقص آتش - نوشته رحمان زارع

  • مصاحبه ها

  • زنان و کودکان

  • حقوق بین الملل

  • حقوق و سینما

  •  
    • انسان شناسی کاربردی و حفظ تنوع فرهنگی در شرایط جهانی شدن

      نرگس یوسفی

      مقدمه: تا اواخر قرن گذشته اکثر مردم جهان در مقایسه با امروز هرگز با بیگانه ای که متعلق به فرهنگی دوردست باشد تا این حد ارتباط نداشتند , گونه های متفاوت و متنوع فرهنگ ها هرروز از طریق رسانه های عمومی نمایش داده میشوند. امروز همسایگانی با زبانها ادیان , واداب و رسوم مختلف در کنار یکدیگر و فاصله ای بسیار نزدیک زندگی میکنند , دراین شرایط ممکن است مردم بخاطر این تماس فرهنگی نزدیک احساس امنیت نکنند زیرا الگوها و شیوهای زندگی مسلط  دیگر فرهنگ ها را تهدیدی برای بقای فرهنگ خود به حساب می اورند . دلیل این دغدغه میزان شدید وابستگی هر قومی نسبت به فرهنگ منحصر به فرد خودش میباشد.
       
      فرهنگ به معنای اعتقادات , طرز رفتار , شیوه ی زندگی و همچنین ارزشهای مشترک بین هر قوم است, و قوم عبارتست از انسان هایی با هویت فرهنگی مشترک به عنوان اقلیت در چارچوب ملی , از جامع ترین تعاریف در مورد قوم تعریف توماس هیلانه است از نظر وی قومیت یک هویت اجتماعی است که ازابعاد سیاسی – سازمانی -  سمبلیک برخوردار است . از ویژگیهای گروه قومی تمایل به اسطوره های مشترک و باور به ریشه و تاریخ مشترک است(Hvlland1993:7-20) , از نظر  ادام کوپر قومیت مقوله ای بنیادی در سازمان اجتماعی است که اساس ان عضویت و تعلق مبتنی به اشتراک در ریشه های تاریخی – فرهنکی – مذهب – زبان است .(kupper1999:260)
       
      در جهان امروز ما یکی از مهمترین تهدیدات در مورد همبستگی هویت های قومی و تنوع فرهنگی مساله جهانی شدن است , جهانی شدن در اغاز دهه 1970 و به دنبال طرح دهکده جهانی مارشال مک لوهان مصداق یافت و به معنای امروزین ان برای نخستین بار در حیطه اقتصاد در کنفرانس" برتن وودز"1 به منظور ایجاد ثبات در اقتصاد جهانی بعد از جنگ مطرح شد و در استانه پایان جنگ جهانی دوم "صندوق بین المللی پول"2 و  "بانک جهانی "3   تاسیس شدند . اکنون جهانی شدن به مثابه امری فراگیر در علوم مختلف انسانی – تجربی – فنی و همچنین در سطوح مختلف سیاسی – اقتصادی – فرهنگی مورد بحث است , و تبادل بین المللی اطلاعات افکار – ارزشها را افزایش می دهد .
       
      جهانی شدن از چند جهت فکری قابل بررسی است :
       
      دیدگاه افرادی چون انتونی گیدنز و اولریش بک که معتقدند جهانی شدن تداوم عصر مدرن است و مجموعه التزامات برجسته ان است,  منحصر به اعتلا و تعمیم سرمایه داری نیست بلکه حقوق بشر و ازادیهای انسانی در چارچوب میثاق های بین المللی است  . )نصری (302:1380
       
      افراد دیگری چون فوکویاما جهانی شدن را فرایندی مثبت و در جهت اصلاح سرمایه داری مدرن میدانند براین اساس مردم جهان در دنیای واحد به سرمیبرند که مبنای روابطشان اقتصاد ازاد است . (نصری302-284:1380) .
       
      در مقابل دیدگاه سرژلاتوش و هارولد شومان وجود دارد که نگاهی بدبینانه و منفی نسبت به این پدیده است و جهانی شدن را گسترش عناصر اصلی سرمایه داری می دانند, همگرایی جهانی را نابرابر و به نفع سوداگران جهانی براورد میکنند(لاتوش59:1379) .
       
      همچنین متفکران پست مدرن نظیر ژاک دریدا – میشل فوکو – نوام چامسکی که افکارشان عموما تلاش برای رسمیت دادن و الزام به شناسایی پراگماتیک متعدد و متکثر قومی و فرهنگی دور میزند با این پدیده مخالفت کرده اند .
       
      1 . berton woods       2 . International monetary fund     3 . world bank
       
       
       
      در این حوزه دو اتفاق مهم به موازات یکدیگر درحال تکوین است :
       
      اتفاق نخست فرایندی گریزناپذیر با تعاریفی متفاوت به نام جهانی شدن است که به زعم اغلب صاحب نظران وقوع ان اجتناب ناپذیر است .
       
      اتفاق دیگر مقاومتی است در مقابل این پدیده , مقاومتی با دیدگاه های متباین جهت حراست از هویت های ملی و قومی .
       
      در واقع تفکرات دوران مابعد مدرنیته باعث شروع مقابله هایی با جهانی شدن است و اصلی ترین دلایل این مقاومت بخاطر تحقق مساله امکان حیات اقلیت ها و حفظ تنوعات فرهنگی است .
       
      با توجه به مطالب گفته شده دورویکرد اصلی در مقابل جهانی شدن وجود دارد:
       
      رویکردی که تصدیق مینماید جهانی شدن به تضعیف هویت های ملی منجر نمی گردد بلکه به عنوان واسطه میان خرده فرهنگ های قومی و فرهنگ جهانی درصدد شکل دهی به این دو فرهنگ براساس الگوی تعامل مبتنی بر هم جوشی فرهنگ ها و خروج از حالت تعصب نژادی و قومی است . همچنین جهانی شدن موجب افزایش پیوندها و ارتباطات متقابل فرا دولتی میگردد به گونه ای که تحولات یک بخش می تواند نتایج قابل توجهی برای سایر بخش های جهان به ارمغان اورد , در این حالت شعبه های بین المللی می توانند گفتگو و تبادل میان افکار را ارتقا بخشند و با ترویج ارزش های مشترک بشری و هویت های فرهنگی به افزایش تحمل عقاید طرف مقابل کمک نمایند .
       
      افزایش تحمل عقاید فرهنگی به عنوان پیش شرط تبادل فرهنگی و حفظ تنوعات فرهنگی است , جهانی شدن هویت های فرهنگی را گسترده و تنوع گرایی ,  تکثر پذیری , مبادله جویی و تعامل را افزایش میدهد همینطور پذیرش ارزش های بین الاذهانی بشری , تقویت خود اگاهی بشری , شهروندی جهانی , هویت بشری , هویت فراملی و تمایل به فرهنگ عام در عین حفظ فرهنگ های خاص خودی را ممکن می گرداند . به نظر رابرتسون جهانی شدن موجب جریان عظیم داده ها و ایده های جهانی , توجه به هویت مشترک بشری و استانداردهای شهروندی جهانی همچنین تقویت خوداگاهی جهانی می گردد .
       
      رویکرد دوم دو چالش اصلی را با توجه به فرایند گسترش جهانی شدن مطرح مینماید اول ادغام و استحاله هویت های قومی در هویت های ملی که الگوی همانند سازی ابزار ان است دوم ادغام و استحاله هویت های ملی در هویتی جهانی .
       
      نوع نخست چالش مفروض در دنیای ماقبل جهانی شدن تجربه شده است , نوع دوم چالش مفروض با وجود مفهومی چون هویت جهانی (وابزار اصلی ان یعنی رسانه های جمعی چون ماهواره ها و اینترنت و ....)هنوز مورد بحث است .
       
      جوهر استحاله فرهنگی در فرایند یکسان سازی جهانی را می توان در نظرات دنیس گولت مشاهده کرد وی معتقد است که عناصر همانند سازی به مجموعه ارزش های فرهنگی هجوم برده اند و فرهنگ های مختلف را یکسان کرده اند وسایل ارتباط جمعی هم اولین مهاجمان همانند سازی می باشند(Goulet1990).
       
      در موضع اول جهانی شدن فرایندی تعمیمی است که در اثر توسعه تکنولوژی و اطلاعات موجب تراکم در جهان شده و باعث غنای فرهنگ هاست , در موضع دوم جهانی شدن پروژه ای تحمیلی است و در واقع جهانی شدن همان جهان گرایی یا طرح و مهندسی اجتماعی در سطح کلان توسط ایدۀولوژی هژمونیک غرب و بخصوص ایالات متحده است و در حال از بین بردن هویت و تنوعات فرهنگی است , حتی برخی با توجه به اهنگ شتابان این پدیده و عبورش از بازارهای مالی و نظام های اقتصادی تا مبادله اطلاعات از مرزها و محدوده های فرهنگی این پدیده را فرایندی می دانند که به محو تدریجی مرزها  و نهادهای بزرگی چون دولت های ملی می انجامد .
       
      در این مرحله نیاز به علمی که بشریت متکثر را به رسمیت می شناسد و ان را میراث خرد رهایی بخش میداند همچنین معتقد به نقد غربیت به معنای پدیده ای فرا گستر و مخرب است مشاهده میگردد در تعبیر لاتوش تحقق همگانیت یا پذیرش تکثر و تنوع فرهنگی جز با یک اجماع همگانی ممکن نیست این اجماع همگانی با توجه به شناخت دوحالت مضر و مفید پدیده جهانی شدن ممکن است , درحال حاضر جهانی شدن به عنوان فرصت و چالش فراروی ماست در عین ایجاد یکپارچگی از رهگذر افزایش مبادلات فرهنگی و نزدیک سازی ذهنیت ها زمینه تحمل سیاست های فرهنگی غرب را نیز فراهم مینماید , اختلاط فرهنگها توسط جهانی شدن به نوعی باعث غنای بیشتر است اما میتواند عامل شکاف نیز باشد .
       
      انسان شناسی با توجه به تحقیقات گسترده اش در حوزه تنوع فرهنگی از جمله علومی است که میتواند بهترین تحلیل و مدیریت را در این حوزه ارایه نماید , گرچه جهانی شدن بصورت افسارگسیخته ای درجهت همگونی فرهنگی و محوتنوعات گام برمیدارد اما انسان شناسی کاربردی ازجمله حوزه های تحقیقی است که درجهت حفظ تنوعات قومی فرهنگی تلاش مینماید.
       
      انسان شناسان کاربردی معتقدند تنوعات فرهنگی به عنوان تجلی روحیه خلاقیت انسانها ارزشمند هستند همچنین رعایت اصول حقوق حقه انسانها و حق انها در تعیین سرنوشت خود مستلزم توجه به اصل تنوع است , اهمیت این مساله تا جایی است که حق تعیین سرنوشت انسانها در مقابل روند جهانی شدن از جمله تدابیری است که دو پیمان نامه مکمل اعلامیه جهانی حقوق بشر(پیمان نامه بین المللی حقوق مدنی و سیاسی)با بیست و هفت ماده ارایه گردیده است .
       
      انسان شناسی معتقد است تنوع فرهنگی مطابق با تنوع زیستی میتواند به انسان کمک کند تا خود را با منابع محدود زیست محیطی سازگار سازد و در این مفهوم  , تنوع یکی از اصول بنیادی توسعه پایدار می باشد.
       
      انسان شناسان تنوع را به عنوان ذخیره ای از دانش و تجربه درباره ی شیوه های درست و مفید انجام امور نشان می دهند .همچنین در مواجه با پدیده جهانی شدن با توجه به تجاربی که تاکنون براساس مطالعه در فرایندهای فرهنگی اجتماعی سیاسی کسب کرده اند می توانند در پی مدیریت و اداره برنامه هایی شامل پذیرش تنوعات فرهنگی و سازوکارهای همزیستی بین فرهنگی ,پایداری و تداوم بخشی طرحهای توسعه و توجه فزاینده به شهرها به عنوان مراکز فرهنگی و خلاقیت باشند.
       
      با توجه به شرایط پیش رو انسان شناسان کاربردی سه سطح تحلیل را بررسی می نمایند:
       •در نظر گرفتن روش هایی که در انها انسانها جهان و فضای اجتماعی – زیستی - فرهنگی خود را با دیگران به اشتراک میگذارند یعنی بررسی چگونگی به وجود امدن الگوهای تبادل ,همزیستی,مذاکره,باهم بودن, غنی شدن دوجانبه در چارچوب یک چشم انداز کلی از همزیستی و تفاهم بین فرهنگی .
       •بررسی و یافتن روش هایی که در ان ما و دیگران در فرایند تعامل تعریف می شود (تعلق ها – هویت ها)
       •شناخت راهکارهایی که در ان انسانها و جوامع خود را برای پرداختن به تنوع سازماندهی می کنند.
       
      بررسی و تحلیل این سطوح انسان شناسی کاربردی را قادر می سازد هردوجنبه فرصت و چالش درباره پدیده جهانی شدن را مدیریت نماید.
       
      با توجه به اینکه جهانی شدن با خود تغییرات عمیق و وسیعی را به دنبال می اورد مدیریت مناسب انسان شناسی مدیریت تغییر است , اتخاذ بهینه این سیاست و مدیریت منوط به اگاهی از خود و اصلاح از شرایط جدید جهانی است , انسان شناسی بهترین راهکارها را برای شناخت مردم بومی و اقوام از خودشان پیشنهاد نماید .
       
      با توجه به نتایج منفی جهانی شدن انسان شناسان باید به تقویت باورها و ارزش های بومی جوامع مورد بررسی شان بپردازند , در این جهت دولت و بازیگران غیر حکومتی هردو باید در چاره اندیشی و تقویت بنیه های فرهنگی جامعه خود شریک شوند .
       
      انسان شناسان زمانی میتوانند به حفظ هویت های ملی مردم بومی کمک کنند که راههای حفظ نظام رفتاری ویژه انها, شیوه زیستن, زبان , باورها و ایین های خاص جامعه مورد بررسی شان را بیابند همچنین باید قادر باشند مردم جوامع مورد بررسی شان را ترغیب نمایند تا بواسطه امتیازات ویژه هویت فرهنگی شان به رقابت به فرهنگ هژمونیک و غالب بپردازند , پیروی از منطق رقابت , بررسی نظرات متقابل و افزایش استفاده از تولیدات مصرفی فرهنگی خودی پیامی خواهد بود برای فرهنگ های دیگر و خود باوری فرهنگی .
       
      نتیجه گیری:
       
      فرهنگ ها به هم وابسته اند ودرافزایش غنای بشری و افزایش بهره وری انسانها نقش تعیین کننده دارند , انسان شناسان قادرند زمینه هایی را فراهم نمایند که فرهنگ ها درمقابل یکدیگر به ترویج رشد گفتگو پرداخته و مشارکت وسیع ایجاد نمایند زمینه هایی که با توجه به انها بتوان در سایه حفظ و ترویج فرهنگ های متفاوت  از تنوع انها حراست نمود, ایجاد فضاهای مساعد احترام به تنوع فرهنگی  همچنین گفتگو و همکاری در محیطی سرشار از اعتماد متقابل و تفاهم از مهمترین عناصر تضمین کننده صلح و امنیت بین المللی است زیرا تنوع فرهنگی میراث مشترک بشریت است .
       
      منابع :
       •قطعنامه مجمع عمومی ملل متحد با عنوان " حقوق بشر و تنوع فرهنگی" 1999
       •اعلامیه جهانی یونسکو راجع به تنوع فرهنگی 2001
       •کنوانسیون یونسکو راجع به حمایت و ترویج تنوع بیانهای فرهنگی 2005
       •تاملینسون جان , جهانی شدن و فرهنگ , ترجمه محسن حکیمی , تهران , دفتر پژوهش های فرهنگی1381
       •نهاوندیان محمد, گفتارهایی درباب جهانی شدن , مرکز مطالعات جهانی شدن , تهران 1385
       •شیرودی مرتضی , جهانی سازی در عرصه فرهنگ و سیاست , قم 1386
       •لاتوش سرژ, غربی سازی جهانی , ترجمه امیررضایی , تهران , قصیده 1379
       •نصری قدیر , در چیستی جهانی شدن – تاملی نظری درسمت و سرشت اهنگ جهانی , فصلنامه مطالعات راهبردی , سال چهارم شماره سوم
      برگرفته از وبسایت انسانشناسی و فرهنگ

    نظر خود را ثبت کنید
    نام کاربر
    متن
       

    Design By Gitysoft